شماره سی و دوم «سه‌نقطه» با پرونده ویژه «صیانت از حقوق کاربران مجازی» منتشر شد.

شماره سی و دوم «سه‌نقطه»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره با مطلبی از امیدمهدی‌نژاد با عنوان «چرا صیانت؟ چرا ما؟ پس چرا چی؟» آغاز شده و سپس با مطالبی که شامل گفته‌ها و ناگفته‌ها درباره صیانت، همراه شده است: «"صیانِت"، پرقدرت‌ترین شرکت خدمات ارائه از پهنای باند به کاربران ایرانی» نوشته سیدمحمد صاحبی، «اگر دوسم ‌داری صیانتم کن یا صیانت چیست و کجاست و چرا حالا؟» نوشته مریم حسن‌نژاد، «نه به گاو، آری به سه‌نقطه» از مریم نظام‌دوست، «آری به نجم‌الدین شریعتی، نه به نوید محمدزاده» نوشته علی علیزاده، «روی سرگذاشتن داشته‌ها، حتی سحر قریشی» نوشته فاطمه خسروانی، «از هرمز و قشم تا واحدی و بای» از رضا سعیدی ورنوسفادرانی، «برویم اینترنت را منفجر کنیم» از سید محسن امامیان، «پریشان خانه و ۵ تا درد بی‌فیلتر» نوشته مصطفی سلیمانی و «سوپرماریو، شاهزاده لعنتی و پسرهای شرور» نوشته مهدی شریفی.

«به وبلاگ زیبای من سر بزن» نوشته شیرین حسن‌نژاد، «رضا عین همچنان حضور دارد» نوشته محمد کاظم کاظمی و «کار خودشونه، و چرا» نوشته احسان محمدی مطالب بخش «و اما...» و «رذیلت‌های ناچیز» نوشته یاسین کیانی و «روزی که کافکا سقوط کرد» از سیداکبر موسوی مطالب «خط ویژه» هستند.

در بخش «نیمخط» این شماره از «سه نقطه» هم مطالبی به قلم نفسیه رحمانی منتشر شده است: «اگر غربگرایی بد است، چرا سانسور خوب است؟»، «شبکه‌های اجتماعی در ایران روی اره نشسته‌اند»، «تا ده بشمری بهت می‌گم صیانت چیه» و «پرچمِ همه صیانت‌چی‌ها بالاست الا ایران؟».

در بخش «دو نقطه» این شماره هم می‌خوانیم: «اخلاق بدم سینوزیت است» نوشته تهمینه حدادی و «هاو ایت استارتد واقعا؟» نوشته فاطمه چاوشی.

سی و دومین مجله «مکتوب طنز [+جد] فارسی سه‌نقطه» با صاحب ‌امتیازی و مدیرمسئولی امید مهدی‌نژاد در ۲۰۱ صفحه و با قیمت ۷۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...