از دهه چهل و قصه‌های دیگر | سازندگی


«ب کوچک» مجموعه‌داستان تازه امین فقیری، ادامه روند معمول و شاید منطقی داستان‌نویسی دیرپای اوست؛ معلمی که داستان می‌نویسد. از داستان‌های مجموعه موفق «دهکده پرملال» تا امروز هنوز هم داستان‌هایش یا بیشتر داستان‌هایش در حال‌وهوا و روابط مدرسه و آموزگاران و شاگردان سیر می‌کند. نویسنده که در بیست‌وسه سالگی ودر نیمه دوم دهه چهل خورشیدی با انتشار مجموعه‌داستان «دهکده پرملال» خوش درخشید و اثری ماندگار در شاخه روستانویسی ادبیات معاصر ما به یادگار گذاشت، همچنان در عهدی که با خود و نوع نوشتنش بسته وفادار است. زیست و زندگی و زمانه مردمان روستا، شهرهای کوچک و حاشیه‌نشینان شهری موضوع و دستمایه اغلب داستانهای اوست؛ همانطور که پیشتر گفته شد، مدرسه و معلم و دانش‌آموز در این مناطق هم سهم بیشتری در نوشته‌های او دارند.

ب کوچک مجموعه‌داستان امین فقیری

امین فقیری بنا به مصاحبه‌هایی که از او منتشر شده در شیراز و در خانواده‌ای فرهنگی نشو و نما یافته است؛ هم خود و هم پدر و برادرانش معلم بوده‌اند. در آن محله¬ قدیمی شیراز خانه‌شان معروف بوده به خانه معلم‌ها، گفتن و شنیدن قصه‌های عامیانه و فرهنگ مردم باید در چنین خانواده‌ای جز روال روزمره بوده باشد که برادرِ بزرگِ امین فقیری محقق شناخته‌شده فرهنگ مردم شد و سال‌ها با صدای گرمش قصه‌های مردم فارس و ایران را از رادیو شیراز می‌شنیدیم. شاید از همین رو قصه‌گویی در دوره معاصر نیز ملکه ذهن امین فقیری شده تا بی‌توجه به ساختار مدرن داستان غربی با استفاده از امکانات قصه عامیانه ایرانی و مصالح و موضوعات معاصر نوعی از داستان را خلق کند که قصه‌گویی بن‌مایه اصلی آن است. ایجاد جذابیت با استفاده از امکانات تعلیق‌ساز قصه‌های عامیانه ایرانی، کاری است که امین فقیری برای هویت‌بخشیدن به سبک نوشتاری خود خلق کرده و داستان به داستان ادامه داده تا امروز.

«ب کوچک» تازه ترین کتاب او نیز بر همین روند شکل گرفته است. مجموعه‌ای شامل نُه داستان کوتاه و هفت داستانک. بعضی داستان‌ها چنان تخته‌بند واقعیت هستند که گویی از خاطره‌ای یا واقعه‌ای عینی مستقیم و بی‌حشو و زواید به صحنه داستان آمده‌اند و وجه مستندگونه آن را برجسته‌تر کرده اند. به همین خاطر در تمام داستان‌هایی که اول‌شخص آن را روایت می‌کند راوی گویی یک نفر است؛ با اینکه داستان‌ها در زمان‌ها و مکان‌های متفاوتی می‌گذرند. در این مجموعه نیز بیشتر داستان‌ها با راوی‌ اول‌شخص بیان می‌شوند. در داستان مدرن راوی اول‌شخص الزاما خود نویسنده نیست یا موضوع آن موضوعی نیست که برای نویسنده اتفاق افتاده باشد و یا نویسنده شاهد آن باشد، بلکه فرصتی است تا نویسنده همچون یک بازیگر زبده تئاتر و سینما بتواند در نقش‌های متفاوتی ظاهر شود و شگردهای نو به کار بگیرد و جلوه‌های تازه‌ای داستان رو کند. اما راوی اول‌شخص در همه داستان‌ها خود نویسنده است و نه شخصیتی که نویسنده خلق کرده باشد. تکرار راوی اول‌شخص در یک قالب به‌طور معمول به پدیده نگاه تکراری در داستان می‌رسد و فرصت‌های نوآوری از نویسنده را می‌گیرد.

از داستان‌های خوب کتاب، یکی «کابُل» است؛ داستانی که از نظر موضوع و مضمون با دیگر داستان‌های امین فقیری متفاوت است. موضوع تعمیر دوباره خانه‌ای تازه‌ساز و رفاقت با یک بنای افغانِ مقیم ایران. نویسنده قصه‌اش را صمیمی و بی‌هیچ پیچ‌وخم اضافی پیش می‌برد. صدای راوی و احساس و نگاهش به آدم‌های دوروبر دلنشین است. از خلال تدارک تعمیر خانه به‌طور غیرمستقیم سرگذشت و روزگار بنای افغان و خانواده‌اش هم در داستان شکل می‌گیرد و همدلی خواننده را برمی‌انگیزد و کابل را به داستانی خواندنی بدل می‌کند.

داستان دیگر این مجموعه به‌نام «سینما اسکوپ تمام‌رنگی» باز ماجرای رفاقت عهد نوجوانی است و تلاش رفیقی که راوی را دعوت کرده برای دیدن فیلم. اما نه در سالن سینما، بلکه از روی پشت‌بام خانه‌شان و دیدن پرده نمایش سینمای تابستانی. داستان حال‌وهوای جذابی دارد. فرم آن نسبت به دیگر داستان‌ها به داستان‌های مدرن نزدیک‌تر است. روایت از لحظه ترس و تنهایی راوی نوجوان شروع می‌شود، وقت برگشتنش به خانه در نیمه‌شب و خلوتی خیابان‌های شیراز. فلاش‌بک‌ها در طول راه تکه‌تکه داستان را برای ما روایت می‌کنند، کنار هم می‌نشانند و درنهایت تمامیت یک داستان را به مخاطب ارایه می‌دهند. ترس و تنهایی و لذت تماشای فیلمی پرهیجان از پشت‌بام خانه دوست دست‌ به دست هم داده تا قصه‌ای بسازد خواندنی از نویسنده‌ای پیشکسوت.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...