صوفیان و مقامات سیر و سلوک | الف


علوم گوناگونی که در فرهنگ و تمدن اسلامی پدید آمده هر یک دارای اصطلاحات خاصی بوده است و تصوف نیز از این قاعده مستثنی نیست. از این رو صوفیه همواره سعی کرده‌اند بخشی از کتاب‌های خود را به تعریف اصطلاحات این قوم اختصاص دهند. آثاری چون کتاب اللمع ابونصر سراج، کتاب التعرف کلاباذی، کشف‌المحجوب هجویری، رساله‌ی قشیریه، منازل السائرین و صد میدان خواجه عبدالله انصاری، التصفیه فی احوال المتصوفه قطب الدین عبادی، عوارف المعارف سهروردی و اوراد الاحباب و فصول الآداب ابوالمفاخر یحیی باخزری نمونه‌های بارز این قبیل کتاب‌هاست.

به عبارت محال بابک عباسی

صوفیان از همان آغازِ نگارش آثار تعلیمی درباره‌ی احوال و مقامات سیر و سلوک، اهتمام داشتند که تلقی خاص خودشان یا چنان که رایج بود، حقیقتِ این الفاظ را بیان کنند. دلیل ایشان برای این اهتمام، شاید تازگی و بداعت آن وجوه و لایه‌های معنایی بود که در باطن برخی از ساده‌ترین مفاهیم دینی و اخلاقی می‌یافتند. برای نمونه می‌توان سخن کلابادی را شاهد آورد: «این قوم را عباراتی است که مختص ایشان است و اصطلاحاتی که فقط میان آنها رایج است و دیگران به کار نمی‌برند».

تحقیق در دلالت شناسی مفاهیم عرفانی بر پایه‌ی تاریخ فکری آنها، وظیفه‌ای است که مقالات کتاب «به عبارت محال» [اثر بابک عباسی] بر عهده داشته و هدف این مقاله‌ها کشف، تفکیک و ایضاح معناهای مختلفی بوده است که مفاهیم عرفانی در اندیشه‌های عارفان مسلمان داشته است. چهار مقاله اول درباره مفاهیم بنیادی است که نه فقط در ساختار اساسی اندیشه عرفان اسلامی بلکه در دیگر شاخه‌های اندیشه‌ی اسلامی محوریت داشته است و بر بقیه‌ی مقالات این مجموعه نیز شمول و جامعیت دارد. ده مقاله بعدی تصویری گزیده از مراحل سیر و سلوک عرفانی از ابتدا تا انتها ترسیم می‌کند.

مقالات این کتاب طی دوره‌ای ده ساله (از 1379 تا 1389) برای «دانشنامه جهان اسلام» نوشته شده و غیر از چهار مقاله «ذوق»، «رؤیت»، «صدق» و «غیبت و حضور» که هنوز در نوبت الفبایی انتشارند مابقی در مجلدات مختلف این دایرة المعارف منتشر شده است.

اولین مقاله از این مجموعه به چیستی «تعریف»، امکانات و محدودیت‌های آن اختصاص دارد. نظریه تعریف هم با نظریه معرفت پیوند دارد هم با نظریه دلالت نزد منطق‌دانان مسلمان در ارتباط است.

در مقاله «تحقیق» ابتدا به معنای تحقیق در فلسفه و منطق و رابطه‌ی آنها با اصطلاح « تحقق» پرداخته می‌شود. اما در عرفان تحقیق از مقامات و نهایات سلوک و به معنای یقین قلبی و رؤیت حق در اسمای اوست. تحقیق در عرفان با توحید پیوندی عمیق دارد، چنان که در مقام تحقیق دوگانگی از میان بر می‌خیزد و به یگانگی خدا نیز خود او شهادت می‌دهد.

«حق و حقیقت» از دیگر مفاهیمی است که به آن پرداخته شده و توضیح داده می‌شود که حق چیزی بیشتر از هستی (واقعیت) و باطل چیزی کمتر از نیستی و کذب است. در مورد حقیقت در اصطلاح صوفیان نیز به همین میزان با تنوع معانی و کاربردهای چندگانه مواجه هستیم که از آن جمله معنای متافیزیکی و سلوکی حقیقت شرح داده شده است.

مقاله «حکمت» به دو معنای مثبت و منفی حکمت در عرفان اسلامی می‌پردازد. معنای مثبت حکمت ناظر به کاربرد قرآنی کلمه بوده و در ردیف کتاب و نبوت آمده است. از این معنا با تعابیری چون حکمت یمانی، حکمت دینی و حکمت ایمانی یاد شده است. همچنین در تاریخ اندیشه اسلامی به جریانی با عنوان « حکماء المشرق» بر می‌خوریم که نوعی عرفان تعقلی یا تئوسوفی بوده است.

ایده‌ی مقاله «تجلّی» طرح تمایز میان دو معنای سلوکی و متافیزیکی مفهوم تجلّی در عرفان اسلامی است. معنای سلوکی تجلّی عبارت است از آشکارشدن ذات، صفات، افعال حق بر ضمیر سالک؛ و در معنای متافیزیکی (وجود شناسانه) کل عالم هستی تجلی حق است.

در مقاله «جذبه» ابتدا مراحل روان شناسانه‌ی جذبه از نظر صوفیه آمده است. سپس ربط و پیوند مفهوم جذبه با مفاهیمی چون تجلّی و کشف و شهود بیان شده است. از نظر صوفیه سیر باطنی به سوی حق به دو صورت ممکن است: سلوک و جذبه.
«ذوق» از دیگر مفاهیمی است که به توضیح آن همت گماشته می‌شود. از منظر صوفیان علم الاذواق همان علم احوال است. نظریه‌ی احوال (و مقامات) به یک معنا مغز تعالیم صوفیه است، تا آنجا که حتی برخی تصوف را علم احوال دانسته اند.

در مقاله «حال/ احوال» ابتدا حدس هایی درباره مبادی ورود مفهوم حال به اصطلاحات صوفیان از علم طب و علم النفس فلسفی رایج آزموده شده است. سپس، از رهگذر بحث و فحص در باب چیستی حال و انواع و ترتیب احوال، تکون تاریخی این نظریه در میان اهل تصوف بررسی شده است.

یکی از آداب و شروط سلوک «صدق» است. معنای دقیق دینی و عرفانی صدق همانا موافقت حق است و در همین سیاق برخی صدق را اخلاص و وفادار بودن به خدا دانسته اند که مستلزم نوعی مداومت و ثبات قدم است. در این مقاله همچنین انواع و درجات صدق و روابط درونی میان آنها شرح داده شده است.

یکی از گویاترین مفاهیم دینی برای توصیف رابطه انسان و خدا «تقوا» است. در مقاله‌ی تقوا تکون و سیر تحول معنایی تقوا به همراه مفاهیم خویشاوند آن بررسی شده است. در عرفان اندیشه حاکم پیرامون تقوا، نشان دادن پیوند تقوا با دو مفهوم ورع و قلب است. علاوه بر این تقوا در اندیشه صوفیان تفسیرهای باطنی یافته و مثلا ترس از عقاب و پرهیز از گناه جای خود را به خوف از فراق و پرهیز از غیر خدا داده است.

«توکل» را امید و اعتماد به خدا، و فقط به خدا معنا کرده‌اند. در مقاله «توکل» معنای این مفهوم در پرتو مفهوم محوری توحید تفسیر شده است. در اندیشه‌ی عرفانی در باب اینکه در چه امری باید توکل کرد، در مقایسه با کاربرد اولیه آن در قرآن، بسط مفهومی دیده می‌شود. صوفیان توکل در رزق را مختص عموم دانسته‌اند. به نظر ایشان خواص و اهل معرفت از توکل در رزق که خداوند آن را کفایت کرده پرهیز و در امر آخرت توکل می‌کنند که خداوند کفایت آن را تضمین نکرده است.

مقاله «غیبت و حضور» به معانی مثبت و منفی غیبت و حضور و کاربردهای توصیه‌ای و توصیفی این دو مفهوم می‌پردازد.

مفهوم حضور مبحث «رؤیت» را به دنبال دارد. مقاله رؤیت به گزارش جنبه‌های معناشناسانه و تاریخ فکری این موضوع اختصاص دارد. مسئله رؤیت اگر چه در اصل خاستگاهی کلامی داشت اما به سبب دغدغه های اصلی جریان فکری تصوف،اندک اندک به مسئله صوفیان نیز بدل شد.

آخرین مجموعه این مقاله«حیرت» است. اگر در فلسفه چنان که افلاطون می‌گفت حیرت نقطه‌ی عزیمت است (حیرت غایبانه) و موقف فلسفه در برابر حیرت کوشش برای رفع آن است، در عرفان حیرت از نهایات مقامات و نشانه‌ی قربت است (حیرت حضور) و عارفان از خدا مزید حیرت طلب می‌کنند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...