ابن‌سینا در محبس | سازندگی


در دنیای عرب، ابن‌سینا شخصیتی مورد مناقشه است و آنها بر این باورند که زندگی، عقاید، برون‌دادِ علمی او نیازمند تحقیق، مطالعه و تألیف است و به همین خاطر درباره او بسیار نوشته شده است. در زمینه خلاقیت، رمان‌های متعددی درباره ابن‌سینا نوشته شده که دوتا از شاخص‌ترین آنها «راه اصفهان» نوشته ژیلبر سینوئه و «بندی قلعه بیداد» [فردقان (اعتقال‌الشیخ‌الرئیس)‏‬] (یا ابن‌سینا در محبس) نوشته یوسف زیدان [Youssef Ziedan] نویسنده مصری است که به بخشی از زندگی او می‌پردازد. ترجمه فارسی کتاب توسط محمدرضا مهاجرانی صورت گرفته و نشر نیلوفر هم آن را منتشر شده.

یوسف زیدان [Youssef Ziedan] بندی قلعه بیداد» [فردقان (اعتقال‌الشیخ‌الرئیس)‏‬]

«بندی قلعه بیداد» متکی به شرح‌حال ابن‌سینا و علومی است که در آن سرآمد بوده و بر حوادثی که او تجربه کرده و در زندگی اش تأثیر گذاشته تکیه می‌کند، اما درنهایت رمان همچنان اثری خلاقانه باقی می‌ماند. نمی‌توان آن را مرجع تاریخی برای ابن‌سینا درنظر گرفت، زیرا تخیل، از پیش‌نیازهای خلاقیت است که با واقعیت‌ها آمیخته می‌شود، به‌طوری‌که خواننده دچار سردرگمی شود، اما درعین‌حال او را تحریک و برانگیخته کند. بااین‌حال، از آنجایی‌که زیدان حقایق را جست‌وجو می‌کند، شاید بتوان گفت این یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین فواید روایات مبتنی بر تاریخ است.

یوسف زیدان با ادبیات عرب و اسلامی به‌خوبی آشنایی دارد، به‌طوری‌که با مطالعه نسخه‌های خطیِ او و شناسایی برخی از گنجینه‌ها و اسرار و افشای برخی از آنها به‌درستی می‌توان به این نکته پی برد. و حقایق تاریخی که در اعصار و زمان‌ها، چه در شرق و چه در غرب، رواج داشت، او را قادر ساخته تا کتابخانه عربی را با تحقیقات، مطالعات و رمان‌های تاریخی که بیش از شصت سال است، غنی کند.

«بندی قلعه بیداد»، رمانی با روایتی روان و گیرا، زبانی زیبا و پاکیزه، سرشار از لذت فراوان به همراه دایره لغات فوق‌العاده است که بی‌شک جانِ دیگری در وجود مخاطب زنده می‌کند. توصیف آنچنان خلاقانه است که گویی حقیقت پیش چشم‌های ما ظاهر می‌شود و در ترسیم و به‌تصویرکشیدن شخصیت‌ها کاری مثال‌زدنی است. وقایع رمان از زبان یک راوی آگاه و با استفاده از گفت‌وگو، بازیابی خاطرات و گزیده‌هایی از کتاب‌های ابن‌سینا آمده است. نکته اینجاست که رمان تاریخی تحملِ چنین همپوشانی و دستکاری زمانی را ندارد، مگر آن چیزی که در قالب خاطره یا پاسخ به یک پرسش آمده باشد و اصل آن این است که باید ترتیب زمانی داشته باشد تا خواننده وقایع و جریان آن را درست کند؛ بنابراین چون نگارنده به سلسله‌مراتب زمانی پایبند است، حوادثی را که سر جایشان نیستند، به‌خوبی پیش‌بینی می‌کند و برخی را تکرار می‌کند.

یوسف زیدانِ داستان‌نویس در توصیف شخصیت‌های خود از مقیاس دقیق میکروسکوپی استفاده می‌کند، حتی آنچه در نگاه اول دیده نمی‌شود. رمان مملو از حرکت دائمی زمان و مکان رویدادها و حقایق است. با تعمیم زبان یوسف زیدان، می‌توان نتیجه گرفت که او با خواندن آثار رمان‌نویس و نویسنده عرب جرجی زیدان، که به‌درستی یکی از اولین نسل‌هایی است که به این ژانر ادبی نزدیک شده یا روان‌شناختی می‌کند، آشنا بوده یا به آن علاقه داشته است.

یوسف زیدان در این کتاب، گفت‌وگویی را به زبان بسیاری از مردم انجام داده تا حقایق، دقایق و تصاویر برخی از خاطرات روزانه‌ای را که ابن سینا در طول بیست‌سالی که روی آن سپری کرده بود، یادآوری کند. به‌طور مثال، سفر او چه به‌عنوان وزیر برای فرمانروا و چه به‌عنوان یک پزشک و فیلسوف که در کاخ‌ها و دربار شاهزادگان، حاکمان و فرمانداران و وزرا رفت‌وآمد می‌کرد، مورد بازنگری قرار می‌گیرد. البته از آنجایی‌که او همیشه بین ایران و سایر نقاط جهان به منظور معالجه بیماران در حال سفر بود، مردم کمتر او را در شورای شهر می‌دیدند. او در روز به بررسی پرونده‌های بیمارانش و آشکارساختن آنها می‌پرداخت و اواخر شب را به نوشتن رساله‌های پزشکی و فلسفی اختصاص می‌داد. از شاگردان و بیمارانش نیز معلوم می‌شود که روحش مشتاق به نیکی و فزونی است، بدون طمع به مال و آنچه برایش آورده می‌شود.

به‌طور کلی، این رمان تصویری کامل از زندگی، آثار، ایده‌ها، فلسفه و احساسات درونی ابن‌سینا است. یوسف زیدان بین حقایق تاریخی و تخیل، تارهای رمانِ خود را می‌بافد تا نقاشیِ تمدنی که بشر در طول هزارسال گذشته شاهد بوده، به خواننده ارائه دهد. به بیانی دیگر، او توانسته به یکی از نوابغ علمی جامعه بشری نزدیک شود و چگونگی شهرت او و به‌کارگیری افق‌های اندیشه او را از طریق این رمان به بهترین شکل تصویر کند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...