بیتا ناصر | ایبنا


رمان «تمام چیزهایی که می‌بخشیم» [Everything we give] سومین کتاب از مجموعه «تمام چیزها» نوشته کری لانزدیل [Kerry Lonsdale] است که در لیست پرفروش‌های وال استریت ژونال و آمازون قرار دارد. سارا نجم‌آبادی که پیشتر ترجمه جلد اول و دوم این مجموعه را برعهده داشت، به تازگی جلد سوم آن را از سوی نشر آموت (ناشر دیگر جلدهای این مجموعه) راهی بازار کتاب کرد. سارا نجم‌آبادی که فارغ‌التحصیل رشته مترجمی زبان انگلیسی است، می‌‌گوید: رمان «تمام چیزهایی که می‌بخشیم» رمانی عاشقانه، درام، معمایی و روانشناسی است که تا پایان کتاب خواننده را در مسیر پی بردن به رازها با خود همراه می‌کند. با این وجود که بسیاری از بخش‌های کتاب قابل پیش‌بینی است، اما اغلب به معماها به شکل غیرقابل پیش‌بینی پاسخ داده می‌شود. انتشار کتاب سوم از مجموعه «تمام چیزها» نوشته کری لانزدیل بهانه‌ای شد تا در گفت‌‍وگویی با سارا نجم‌آبادی بیشتر با فضای آثار این نویسنده آشنا شویم که در ادامه می‌خوانید:

تمام چیزهایی که می‌بخشیم» [Everything we give]  نوشته کری لانزدیل [Kerry Lonsdale]

ابتدا کمی درباره درونمایه و مضامین کتاب «تمام چیزهایی که می‌بخشیم» نوشته کری لانزدیل بگویید.
این کتاب جلد سوم و آخر از سری کتاب‌های «تمام چیزها» است. در این مجموعه، سه شخصیت اصلی به نام‌های ایمی، جیمز و ایان داریم که کتاب اول به‌طور کلی به داستان ایمی، کتاب دوم به داستان جیمز و کتاب سوم به داستان ایان می‌پردازد. رمان «تمام چیزهایی که می‌بخشیم» به سرگذشت ایان و آنچه در کودکی بر او گذشته و موجب شده آدمی که در حال حاضر با آن مواجه‌ایم باشد، اشاره می‌کند و از ماجرای پیدا کردن مادر ایان می‌گوید. در هر سه کتاب، تم اصلی علاوه بر بحث رمانتیک و عاشقانه بودن، تمرکز روانشناسی دارد به این مساله که هرکدام از این آدم‌ها چه شرایط روانی را طی کردند تا به جایی که هستند برسند. از سوی دیگر در هر سه کتاب معمایی وجود دارد که تا پایان کتاب خواننده را در مسیر پی بردن به رازها با خود همراه می‌کند. با این‌که بسیاری از بخش‌های کتاب قابل پیش‌بینی است، اغلب به معماها به شکل غیرقابل پیش‌بینی پاسخ داده می‌شود.

همان‌طور که اشاره شد «تمام چیزهایی که می‌بخشیم» در ادامه رمان‌های «تمام چیزهایی که نمی‌گوییم» و «تمام چیزهایی که باقی گذاشتیم» قرار دارد. هرکدام از این سه رمان چه جایگاهی به عنوان اثری مستقل دارد؟
اولین کتاب از این سری به نام «تمام چیزهایی که نمی‌گوییم» اولین اثر این نویسنده و البته اولین ترجمه من است که کتاب موفقی بود، چراکه نخستین جمله این کتاب تعلیق بزرگی را ایجاد می‌کرد و در ادامه معماهایی که مطرح می‌شد، نحوه پاسخ گفتن به آن‌ها و تم کلی داستان، این کتاب را تبدیل به اثری موفق کرد. اما در پایان کتاب با تعلیق بزرگی‌تری روبه‌رو می‌شویم که خواننده را برای ادامه داستان و جلد بعدی منتظر نگه می‌دارد.

کتاب «تمام چیزهایی که می‌بخشیم» از پرفروش‌های وال‌استریت ژورنال و آمازون است. با توجه به مجموعه بودن این اثر از یکسو و استقبال از آن، نویسنده از چه کارکردهای روایی، داستانی و ژانر برای همراه داشتن مخاطبان بهره برده است؟
کاری که کری لانزدیل در این سه کتاب انجام داده، این است که داستان را به شکلی پیش می‌برد که در پایان جلد اول و دوم مخاطب را منتظر خواندن بقیه داستان نگه می‌دارد. و همان‌طور که اشاره شد، «تمام چیزهایی که می‌بخشیم» رمانی عاشقانه، درام، معمایی و روانشناسی است. نویسنده در این مجموعه از روش‌های مختلفی برای همراه داشتن مخاطب با خود بهره برده است، برای مثال در کتاب سوم مخاطب یکبار از زاویه دید ایان و بار دیگر از زاویه دید ایمی داستان را می‌خواند، به این ترتیب همزمان احساسات دو شخصیت داستان نسبت به یک ماجرای مشترک بیان می‌شود. و یا در جلد دوم از این مجموعه، زمان روایت داستان عوض می‌شود به این معنی که از زمان حال به شش سال قبل رفته و دوباره به زمان حال بازمی‌گردد. مساله دیگری که موجب همراهی مخاطبان با این مجموعه شده است، پرداختن کتاب به احساسات درونی آدم‌ها و همچنین روابطشان با همدیگر- به‌خصوص در خانواده- است، و به ترتیب نویسنده به کیفیت روابطی که پدر و مادر با فرزندانشان دارند، بسیار تاکید دارد و یا بالعکس.


با توجه به این‌که راوی همراه با مخاطب در مسیر پاسخ به پرسش‌هایش پیش می‌رود، از تاثیر این نوع روایت بر کشش و هیجان اثر بگوئید.
کری لانزدیل در این مجموعه یکسری معما طرح می‌کند که به تدریج برای هرکدامشان پاسخی ارائه می‌دهد. که به بعضی از پرسش‌ها در جلد اول، برخی در جلد دوم و باقی در جلد سوم پاسخ داده می‌شود. یعنی اگر مخاطب تا آخرین کتاب از این سری را بخواند، تقریبا هیچ سوال بی‌پاسخی در ذهنش باقی نمی‌ماند. به نظرم این مساله جالب است چون اگر به همه سوال‌ها در همان جلد اول پاسخ داده شود، شاید کشش خواندن جلدهای بعدی کمتر شود.

لانزدیل از بنیان‌گذاران انجمن زنان نویسنده در آمریکاست، این مساله چه نسبتی با شخصیت‌پردازی ارائه شده در این کتاب دارد؟
بله، لانزدیل از بنیان‌گذاران انجمن زنان نویسنده آمریکا است اما در کتاب‌هایش آنچنان اصراری به متفاوت نشان دادن زنان یا برتری هر کدام از دو جنس نسبت به یکدیگر ندارد. در کتاب‌های او زنان و مردان کاملا با یکدیگر برابر هستند، به طوری‌که هم زن قوی، هم مرد قوی، هم زن ضعیف و هم مرد ضعیف داریم. زنانی داریم که به تنهایی و یا با کمک هسمر دست‌آورد داشتند و مردانی داریم که به تنهایی و یا با کمک همسر به چیزهای زیادی رسیدند. به طور کلی اصراری به نگاه جنسیتی ندارد ولی شاید بتوانیم بگوییم که در عین حال که مقداری تمرکز بر روابط آدم‌ها با همدیگر است، یک‌مقدار نگاه انفرادی؛ برای مثال فردگرایی دارد. به غیر از آن شاید بتوان گفت که آنچه که از فعالیت‌های او در این حوزه بر شخصیت‌پردازی داستان‌هایش تاثیر پذیرفته باشد، این پیام است که جسور و شجاع باشید، دنبال آرزوهایتان بروید و نترسید.

بارزترین ویژگی ادبیات آمریکایی را چه می‌دانید؟ این اثر چه جذابیت‌هایی برای مخاطبان فارسی زبان دارد؟
فکر می‌کنم یکی از بارزترین ویژگی‌های ادبیات آمریکایی همان فردگرایی، تمرکز روی فرد و تجربه کردن، است. در ادبیات آمریکایی این مفهوم که شجاعت امتحان کردن را داشته باشید، دنبال آرزوهایتان بروید، امتحان کنید و تلاش کنید، بسیار بارز و قابل توجه است.
به نظر من یکی از جذابیت‌ترین بخش‌های این سری کتاب‌ها در واقع فضایی‌ست که کری لانزدیل برای روایت داستان‌ها انتخاب کرده است. در کتاب اول با شخصیت‌های اصلی داستان همسفر می‌شویم و به مکزیک می‌رویم که به نظر من برای مخاطبان فارسی‌زبان بسیار جذاب است. در جلد دوم باز هم با شخصیت‌های اصلی همراه شده و این‌بار به هاوایی می‌رویم که جذابیت‌های خودش را دارد. در جلد سوم نیز همسفر شده و به اسپانیا سفر می‌کنیم. به نظر من همراه شدن با شخصیت‌های داستان از جذاب‌ترین بخش‌های کتاب است.

چطور با این مجموعه آثار آشنا شده‌اید؟ و چه شد که آن را برای ترجمه انتخاب کرده‌اید؟ ترجمه این‌ کتاب چقدر زمان برده است؟ و چه چالش‌هایی در ترجمه داشته‌اید؟
همان‌طور که گفتم کتاب اول از این مجموعه، اولین ترجمه من در حوزه ترجمه ادبی است. برای همکاری با نشر آموت کتاب‌های زیادی از سوی این نشر برای ترجمه به من پیشنهاد شد و خودم هم چند کتاب پیشنهاد کردم که هیچ‌کدام آن‌طور که باید مورد توجه ناشر و من قرار نگرفت. تا جایی‌که در همین جستجوها، کتاب «تمام چیزهایی که نمی‌گوییم» را که در آن زمان تازه نسخه الکترونیکی آن آمده بود، باز کردم و جمله اول کتاب را خواندم و به نظرم جمله جالبی بود که من را جذب کرد. به خواندن ادامه دادم و دریافتم که متن کتاب نیز به گونه‌ای است که علاقه‌مند به ترجمه آن هستم. مختصری از داستان را برای ناشر ارسال کردم که مورد استقبال قرار گرفت و شروع ترجمه کردم. البته آن زمان مشخص نبود که این کتاب قرار است سری باشد، هرچند که وقتی به پایان کتاب می‌رسیم این مساله مشخص می‌شود. در نهایت کتاب را در مدت حدود سه ماه ترجمه کردم.
مهمترین چالشی که در ترجمه این سری کتاب داشتم، وفادار بودن به متن اصلی بود. خیلی علاقه داشتم که عینا همان حسی که از متن انگلیسی می‌گیرم به مخاطب فارسی‌زبان منتقل کنم.اصلی‌ترین چالشم پیدا کردن کلماتی بود تا همان حسی که در متن اصلی وجود دارد، منتقل شده و همان تصاویر شاخته شود.


کتاب «تمام چیزهایی که می‌بخشیم» نوشته کری لانزدیل، در 408 صفحه، به قیمت 111هزار تومان، با شمارگان هزار و 100 نسخه، در قطع رقعی، جلد شومیز، با ترجمه سارا نجم‌آبادی و از سوی نشر آموت راهی کتاب‌فروشی‌ها شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...