مدرسه‌ی وجود | الف


در باب ارزش و اعتبار آثار و اندیشه‌های ابن عربی می‌توان چون و چرای فراوان کرد و کرده‌اند. اما در اهمیت و اثرگذاری او در تاریخ و فرهنگ اسلامی هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد. این شخصیت پیچیده مدافعان و مخالفان زیاد و بزرگی داشته و دارد. اما همگی آنان به این امر اعتراف دارند که در جهان اسلام شخصیت بسیار اثرگذاری بوده است. این اثرگذاری مرهون آثار فراوان و اندیشه‌های شگفت‌‌انگیز اوست. برخی از پژوهش‌گران آثار او را نزدیک به هزار مورد دانسته‌اند. اما شاید بتوان گفت محور همه آن‌ها یک چیز است: وجود. قلب تپنده عرفان ابن عربی حقیقت وجود است.

محمود اِرول قلیچ [Mahmud Erol Kılıç] آفاق عرفان ابن عربی» [Seyh - I Ekber Ibn Arabi dusuncesine giris‬]

البته معنای «وجود»، حقیقت و مراتب آن از مهم‌ترین و چالش‌برانگیز‌ترین مباحث فلسفه و عرفان اسلامی است. چنان‌که دغدغه فهم حقیقت هستی، به ذهن هر انسانی که به دنبال دریافتِ حقیقتِ خود و آن‌چه از آن به وجود آمده است، سرک می‌کشد. اهمیت این مسئله در این است که فهم وجود مبنای هر منظومه فکری و معرفتی را فراهم می‌آورد. به همین دلیل می‌توان گفت این دغدغه، از بنیادی‌ترین مسائل اندیشه بشری به‌شمار می‌آید. البته این موضوع بحثی بسیار دقیق است که فیلسوفان و عارفان اندیش‌مند را قرن‌ها به خود مشغول ساخته است. از این رو پرداختن به این گونه مسائل، مخاطبِ خاص خود را می‌خواهد. لذا برای هر خواننده‌ای - بدون سپری کردن مباحث مقدماتی فلسفه و عرفان – مطالعه در پژوهش‌های وجودشناسی فلسفی و عرفانی، آسان نخواهد بود.

وجودشناسی ابن عربی نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ زیرا نظریات او در باب وجود یکی از پیچیده‌ترین مباحث هستی شناسی به‌شمار می‌آید. وی از نظریه‌پردازانِ عرفان و صوفیانی است که در قرن ششم هجری می‌زیست. آراء و نظریات او در خصوص هستی و مراتب آن، زمینه خوبی است تا تحقیقی دقیق در این موضوع صورت گیرد. محمود اِرول قلیچ [Mahmud Erol Kılıç] نیز از پژوهش‌گرانی است که به این مهم دست زده و کتاب «آفاق عرفان ابن عربی» [Seyh - I Ekber Ibn Arabi dusuncesine giris‬] در حقیقت، گزارشی است در «وجود و مراتب آن» از نگاه ابن عربی. از زمان تدوین مطالب این کتاب تا تنظیم دقیق آن برای چاپ، چهارده سال می‌گذشت. اما با این‌که مطالعات و همایش‌های بسیاری با محور ابن عربی برگزار شده بود، هیچ یک – به نظر نویسنده کتاب – دیدگاهی جدید در راستای تغییر خط سیر علمی تدوین اولیه عرضه نکرد. این مطلب به ارزش و اهمیت این کتاب می‌افزاید. البته با این‌که موضوعِ این کتاب یعنی بحث از حقیقتِ هستی و فهم آن، دغدغه‌ای فراگیر است که اندیشه هر انسانی را به تکاپو وامی‌دارد، اما خواننده‌ای می‌تواند بحث‌های آن را به درستی دریابد که با حوزه فلسفه و عرفان آشنایی درخوری داشته باشد.

این کتاب چهار بخش دارد. نویسنده در بخش اول، از زندگی و آثار ابن عربی سخن می‌گوید. در بخش دوم وجود و مراتب آن را به لحاظ اصطلاحی و تاریخی مورد واکاوی قرار می‌دهد. بخش سوم را به وجود و مراتب آن از نگاه ابن عربی اختصاص می‌دهد. بخش چهارم را هم حسن ختامی قرار می‌دهد تا اثرگذاری دیدگاه‌های ابن عربی درباره وجود را تبیین کند.

بررسی زندگی و آثار اندیش‌مندی با نظریات دایرة‌المعارف‌گونه، به جای‌گیری نظام‌مند اندیشه در ذهن کمک فراوانی می‌کند. هم‌چنین مبادی اندیشه را روشن‌تر می‌سازد تا بتوان در پرتوِ شرایط زندگی یک اندیش‌مند و فضای فکریِ او اندیشه‌اش را بهتر درک کرد. از این رو نویسنده در بخش اول، ابتدا از زندگی ابن عربی و سپس از آثار او سخن می‌گوید. ابن عربیْ خود، از مقتضای حالش، خانواده، محل زندگی و شخصیت‌هایی که در طریقتِ وی تاثیر به‌سزایی گذاشته‌اند، اطلاعات قابل توجهی ذکر کرده است. به همین دلیل نویسنده تنها به آوردن اطلاعاتی عمومی در خصوص زندگی ابن عربی بسنده می‌کند اما منابعی بسیار خوب و دستِ اول برای رجوع علاقمندان معرفی می‌نماید. بعد از یک معرفی گذرا درباره زندگانی او، نویسنده به سراغ آثار ابن عربی میرود. بی‌ تردید هر نویسنده برای نوشتن اثرش، انگیزه‌ای دارد. ابن عربی نیز انگیزه خود را از نوشتن آثارش بیان کرده است که نویسنده در همین بخش به آن‌ها اشاره می‌ کند. در ادامه این بخش بیان می‌شود که اسلوب نگارش این آثار به چه نحوی بوده است. هم‌چنین فهرستی بسیار طولانی از آثار ابن عربی از زبان خودش در رساله «الایجاز» ذکر می‌شود که البته تعداد زیادی از آن‌ها مفقود شده‌اند. در پایان این بخش، نویسنده دیدگاه‌های کلی ابن عربی را مطرح می‌کند؛ در این باره که بالاترین نمود مرحله حقیقی هستی و والاترین کلمه ناظر به این تجلیات الهی چیست و این‌که سر منشأ حقیقت چه صفات و مراتبی دارد. هم‌چنین خلاصه‌وار از تاثیر این دیدگاه‌های کلی در اندیش‌مندان بعد از او نیز سخنی به میان می‌آید.

با بررسی معنای یک موضوع و واکاوی تاریخی آن می‌توان تصویر خوبی از دیدگاه یک اندیشمند در مورد آن به دست آورد. چرا که نظریه با معنای اصطلاحی آن و بحث‌های تاریخی قبل از آن ارتباطی جدی دارد. به همین علت نویسنده در بخش دوم این کتاب ابتدا معنای لغوی وجود را بررسی می‌کند. حتی علاقمندانی که به دنبال کشف ریشه واژه وجود در زبان ترکی هستند، می‌توانند مطلوب خود را در این بخش بیابند. سپس به دیدگاه‌های پیش از ابن عربی درباره وجود می‌پردازد و حتی به برخی از مسائل متافیزیکی که در قالب نظریات و گفتارهای علومی چون فلسفه در محیط زندگی ابن عربی پراکنده بوده است، نیز اشاره می‌کند؛ برای مثال حکمت. این نشان‌گر آن است که علوم قبل از او هم‌چون فلسفه یونانی و یا ادیان دیگر در توجه ابن عربی به مسائلی چون وجود نقش مهمی داشته است. هر چند که به اظهار نویسنده، ابن عربی مطالب خود را انتحال از آثار اندیش‌مندان قبل از خود نمی‌داند.

نویسنده در بخش سوم به سراغ وجود و مراتب آن از منظر ابن عربی می‌رود. ابن عربی سه مأخذ اساسی را برای بیان هستی شناسی خود ذکر می‌کند. وی قوی‌ترین دلیلی را که می‌توان در شناخت وجود و حقیقتش به آن استناد کرد، قرآن می‌داند. به این جهت نویسنده در ابتدا از آیاتی که ابن عربی در تبیین هستی‌شناسی خود به کار می‌گیرد، بحث می‌کند. به نظر ابن عربی حقیقة‌الحقایق، حضرت محمد (ص) است که در میان سخنان منقول از ایشان بعضی مطالب مربوط به موضوعِ مورد بحث ما هم وجود دارد. بنابراین احادیث، دومین مأخذی است که ابن عربی در هستی‌شناسی خود از آن بهره می‌گیرد و نویسنده در ادامه استفاده ابن عربی از احادیث را نشان می‌دهد. منبع سوم ابن عربی در درک حقیقت وجود، کشف و شهود است و به این شکل که درک واقعی از این راه حاصل می‌گردد نه با فکر و نظر. ابن عربی با تکیه بر این مآخذ، دو تفسیر از وجود ارائه می‌دهد یکی یافتن و دیگری شدن.

یافتن به عنوان تفسیری برای وجود از آن جهت است که ذات حق به دو صورت تجلی می‌کند: وجود و علم؛ و از آن‌جا که وجودِ ذات باری با علم او یکی‌اند، ابن عربی حقیت علم و یافتن را از وجود جدا نمی‌کند. بلکه مفهوم صاحب وجود را ابداع می‌کند و آن را همان صاحب علم حقیقی می‌داند. دومین تفسیرِ او از وجود، به بیان مراتب آن (از تعین اول، که حقیقت محمدیّه باشد، گرفته تا مرتبه انسان) می‌انجامد که به تفصیل در این باره سخن گفته و نویسنده آن را به خوبی در این بخش گردآوری کرده است. هم‌چنین ابن عربی برای توضیح نظریه خود از مثال‌ها و نمادها نیز استفاده می‌کند. این مثال‌ها به فهم موضوع کمک می‌کند. به همین دلیل نویسنده در پایان این بخش تمثیل‌های ابن عربی را در خصوص وجود می‌آورد و نمادپردازی‌هایی را چون نور و سایه، عکس و آینه، نقطه و دایره و نمادپردازی حروف و...، در این باره به تصویر می‌کشد.

مطلب آخر این‌که نظریه‌پردازی‌ های عرفانی ابن عربی در باب وجود به نحوی روشن در اندیشه عارفان و فیلسوفان بعد از او تاثیر گذاشته است. صدرالدین قونوی از بارزترین اندیش‌مندانی است که بازتاب نظریه ابن عربی در او دیده می‌شود و برای اولین بار او بود که نظریه ابن عربی را درباره وجود و مراتبش را تحت عنوان حضرات خمس یا مراتب خمس به نمایش گذاشت. بخش پایانی کتاب حاضر اختصاص دارد به بحث از اندیش‌مندانی که از این نظریه ابن عربی تاثیر پذیرفته‌اند. نویسنده مهم‌ترین تاثیر آن را بر دسته‌ای از عارفان هم‌چون مکتب اکبریّه می‌داند. این اثر پژوهشی با یک نتیجه‌گیری به پایان می‌رسد و نویسنده این مطلب را حسن ختامی برای اثر خود قرار می‌دهد: «وجود، مدرسه است و حق سبحانه و تعالی، صاحب این مدرسه».

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...