به گزارش ایسنا، متن کامل رمان بلند «دوست مشترک ما» نوشته‌ی چارلز دیکنز با ترجمه‌ی عبدالحسین شریفیان به چاپ رسیده است.

در پیش‌گفتار این کتاب می‌خوانیم: «دوست مشترک ما» کتابی است که درباره‌ی پول، پول، پول و اثری که پول در زندگی دارد، می‌گوید. این موضوع در داستان نخستین دیکنز نقشی مهم بازی می‌کند؛ اما آ‌ن‌قدر که دیکنز در این آخرین اثر کامل خود روی قدرت و نیروی پول تأکید نشان داده، در هیچ‌یک از آثار دیگرش چنین تأکیدی نکرده است.

«دوست مشترک ما» در 1031 صفحه با شمارگان 2000 نسخه و قیمت 16هزار تومان از سوی مؤسسه‌ی انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

دیگر کتاب تازه منتشرشده توسط این انتشارات، ترجمه‌ی رمان «مادام دولا شانتری» (روی دیگر تاریخ معاصر) نوشته‌ی انوره دوبالزاک با ترجمه‌ی هژبر سنجرخانی است که در 280 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 5500 تومان به چاپ رسیده است.

کتاب با این جملات آغاز می‌شود: بالزاک پس از انتشار «سرگذشت مادام دولا شانتری» ادامه‌ی آن را با نام «محرم» در سال 1848 به پایان می‌رساند. او هنوز نمی‌داند که این آخرین رمان اوست. عنوانی که بر این دو اپیزود می‌گذارد تا این دو بخش را یگانه کند، بسیار پرمعناست. انگار خواسته باشد بر این واپسین اثر امضایی سمبولیک بگذارد. در حقیقت می‌توان بر تمامی « کمدی انسانی» نام «روی دیگر تاریخ معاصر» گذاشت.

مجموعه‌ی داستان «عشق به زندگی» جک لندن با ترجمه‌ی محمد نوذر نیز در 256 صفحه با شمارگان 1100 نسخه و قیمت 5000 تومان از سوی انتشارات نگاه منتشر شده است.

این کتاب با دو بخش: عشق به زندگی و در کشوری دوردست، با داستان‌هایی همچون: خاموشی سپید، دوراهی در بیابان، دختر سپیده، یادی از یک مرد و خدای نیاکان او همراه است.

این انتشارات همچنین رمان «همسر اول» فرانسوا شاندرناگور را با ترجمه‌ی اصغر نوری در 312 صفحه با شمارگان 1650 نسخه و قیمت 6000 تومان به چاپ رسانده است.

در توضیحی درباره‌ی این کتاب عنوان شده است: «همسر اول» که در سال 1998 به چاپ رسید، رمان معاصری است که بین پاریس و روستایی به نام کومبری اتفاق می‌افتد. به نظر می‌رسد این رمان شخصی‌ترین اثر شاندرناگور باشد. حتا در این رمان امروزی هم علاقه و تسلط او به اساطیر و متون قدیمی ادبیات جهان به خوبی نمود پیدا کرده است. استقبال خوبی که از این رمان به عمل آمد، باعث شد که بارها تجدید چاپ شود که آخرینش در سال 2007 بود.

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...