کتاب صوتی «مقالات شمس»، با صدای مریم محبوب توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر و روانه بازار نشر شد.

مقالات شمس

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ کتاب صوتی «مقالات شمس»، حاوی سخنان و گفته‌های محمدبن علی شمس‌تبریزی، عارف شوریده‌سر و پرآوازه‌ سده‌ هفتم با صدای مریم محبوب توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شد.

کتاب «مقالات شمس»، اثری بی‌بدیل در ادب عرفانی است. بسیاری بر این باورند که اگر صاحب این اثر و گفته‌‌هایش نبود، چه بسا که مولانا و مثنوی‌ نیز در کار نمی‌بود. اما ارزش‌گذاری «مقالات شمس»، نباید فقط برحسب تأثیرش بر آثار عرفانی پس از آن، که گل سرسبدشان اشعار مولاناست، صورت پذیرد؛ زیرا در آن صورت جفایی عظیم بر این کتاب رفته است. «مقالات شمس» به خودی خود کتابی مهم و بی‌نظیر است؛ هم از حیث ادبی و هم (مهم‌تر از آن) به لحاظ محتوا و درونمایه.

زاده‌ تبریز بود که به سال 582 هجری قمری دیده به جهان گشود و در سال 645 دار فانی را وداع گفت. بخش اعظم حیات شمس در سایه‌ ابهام است؛ زیرا اطلاعات موثقی درباره‌ آن نیست؛ از این منظر «مقالات شمس» مهم‌ترین منبع برای شناخت اوست.

درباره‌ کتاب «مقالات شمس»، ذکر نکته‌ای بسیار مهم است، و آن اینکه خود شمس، هرگز حتی یک کلمه ننوشته است. او در این‌باره گفته‌ مشهوری نیز دارد: «من عادت نبشتن نداشته‌ام هرگز. سخن را چون نمی‌نویسم در من می‌ماند و هر لحظه مرا روی دگر می‌دهد.» پس کتابی موسوم به مقالات که ما به او نسبت می‌دهیم، به واقع گفته‌های او در مجالس خصوصی با یاران است که به دست دیگران، از جمله احتمالاً شخص مولانا، مکتوب شده است. با این حال، دلیلی برای تردید در اینکه این گفته‌ها تقریباً عین همان است که از دهان شمس برون جسته، وجود ندارد.

بخش کوچکی از محتوای کتاب صوتی «مقالات شمس» منحصراً درباره‌ خود شمس و گذشته‌ او پیش از ملاقات با مولاناست. بخش مهم دیگری از این کتاب نیز درباره‌ ماجراهایی است که پس از دیدار شمس و مولانا رخ داده است.

بخش اعظم مقالات شمس به یک معنای خاص، الوهی است. عصاره‌ جادویی سخنان شمس نیز در همین فرازهای کتاب نهفته است؛ زبان شمس در مقالات، همچون سیل خروشانی است که بی‌خبر می‌آید و خواننده یا شنونده را با خود «می‌بَرد».

کتاب صوتی «مقالات شمس» با صدای مریم محبوب به مدت 23 ساعت و 55 دقیقه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...