تجدید دیداری خاطره انگیز با اثری قدرندیده! | الف


در سال۱۸۸۱، وقتی رابرت لوئیس استیونسون [Robert Louis Stevenson] مشغول نوشتن رمان «جزیره گنج» [Treasure island] بود، در نامه‌ای خطاب به دوستش نوشت: «الان سرگرم کار دیگری شده‌ام... حتم دارم نسبت به همه کارهای صدتا یک غاز قبلی اجر بیشتری دارد... اگر بچه‌ها از این داستان خوششان نیاید، لابد سلیقه‌شان نسبت به روزگار جوانی من خیلی به قهقرا رفته. حتماً تعجب می‌کنی که بدانی داستانی‌ست درباره دزدان دریایی... نقشه گنج، و یک شورش، و یک کشتی متروک...»

رابرت لوئیس استیونسون [Robert Louis Stevenson] جزیره گنج» [Treasure island]

نوشتن این رمان استیونس را به وجد آورده بود، به‌خصوص وقتی دید «لوید آزبرن» پسر نوجوان همسرش (او با زنی که دو فرزند از همسر نخستش داشت ازدواج‌کرده بود) به‌شدت مجذوب داستان شده. با این حال به هیچ وجه احتمال نمی‌داد آنچه می‌نویسد، سهمی اساسی در ماندگاری نامش در تاریخ ادبیات جهان خواهد داشت. او پانزده فصل نخست را به سرعت نوشت و پس از وقفه‌ای نه چندان طولانی، به سوئیس سفر کرد، و همانجا رمان را به پایان رساند.

جزیره گنج که به نیت ارتباط با نوجوانان و جوانان نوشته شده بود، برای نخستین‌بار در نشریه‌ای خاص این گروه سنی به صورت پاورقی منتشر شد. اما چاپ این رمان به شکل پاورقی، با توفیق چندانی همراه نبود؛ تا اینکه به‌صورت کتاب نیز وارد بازار شد.

رمانی که انتشارش در آغاز نتوانسته بود انتظارات نویسنده‌اش را برآورده کند؛ به تدریج جایگاه خود را در میان نوجوانان و نهایتاً دیگر گروه‌های سنی پیدا کرد. موفقیت رمان به قدری بود که برخی آن را به عنوان اثری کلاسیک همپای «ادیسه» شاهکار هومر ارزیابی کردند. افزون بر این، بعدها جزیره گنج به عنوان رمانی مادر و تأثیرگذار در زمینه آثار داستانی حادثه‌پردازانه دریایی بر نویسندگانی چون جوزف کنراد و یا جک لندن تأثیر بسیار گذاشت.

ماجراهای این رمان در قرن هجدهم می‌گذرد؛ ناخدایی پیر و بدعنق، با زخمی کریه بر صورت، وارد میهمان‌خانه‌ای در یکی از بندرهای کوچک انگلستان می‌شود. او که روزها را خیره شدن به دریا و شب‌ها را به بدمستی می‌گذراند، همواره در هراسِ از راه رسیدن ملوانی یک‌پاست. ناخدا صندوقچه‌ای دارد که به هیچ‌کس اجازه نزدیک شدن به آن را نمی‌دهد. پس از مرگ او که تقریباً همزمان با از راه رسیدن ملوان یک‌پاست، نقشه گنجی از داخل صندوقچه به جیم (پسر نوجوان صاحب میهمان‌خانه) می‌رسد و این نقطه عزیمت داستانی پرحادثه و جذاب برای یافتن گنجی است که در یک جزیره مدفون‌شده، گنجی که ملوان یک‌پا و دزدان دریایی نیز در پی آن هستند و...

صرف‌نظر از بار حادثه‌پردازانه این رمان، مضمون آن آمیزه‌ای خلاقانه است از واقعیت و تخیل. ماندگاری جزیره گنج حاصل وِیژگی منحصر به فردی‌ست که باعث می‌شود هم برای مخاطب نوجوان جذاب باشد و هم برای
مخاطب بزرگ‌سالی که خیلی جدی به ظرافت‌های ادبی اثر توجه دارد. بنابراین هم می‌تواند خواننده حرفه‌ای ادبیات داستانی را به عنواناثری کلاسیک جذب خود کند و هم مخاطبی که به دنبال اثری سرگرم کننده و خواندنی‌ست.

جزیره گنج برای نخستین‌بار بیش از شصت سال پیش به فارسی درآمد؛ از آن زمان بارها و بارها به اشکال مختلف در ایران منتشر شده است. اما متأسفانه هر چقدر که این کتاب در قالبِ اثری برای کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار گرفته، به عنوان یک اثر ادبی جدی کلاسیک، با کم‌توجهی روبه‌رو شده است. به نظر از همین روست که به‌جای انتشار نسخه کامل و برخوردار از ترجمه‌ای قابل دفاع، اغلب از نسخه‌هایی مخدوش و خلاصه‌شده از این رمان به زبان فارسی منتشرشده است.

عدم وجود چنین ترجمه‌ای، مانع از آن شده تا ارزش‌های ادبی واقعی این رمان که در نثر، جزییات و ظرافت‌های روایی‌اش مستتر است، در معرض دید مخاطبان قرار گیرد. خوشبختانه سرانجام نشر هرمس جزیره گنج را نه صرفاً به‌عنوان اثری متعلق به ادبیات نوجوانان، بلکه به‌عنوان یکی از آثار مهم ادبیات کلاسیک اثر ادبی مورد توجه قرار داد و ترجمه‌ای بسیار خوب از آن را به بازار فرستاد. چاپ تازه این ترجمه که توسط احمد کسایی پور انجام‌شده، با طرح جلدی برگرفته از نسخه منتشر شده جزیره گنج در سال ۱۹۱۰، به صورتی شکیل در سری هرمس جیبی و با قیمت مناسب به بازار آمده است.

انتشار نسخه کامل این رمانِ خاطره‌انگیز (که از آثار محبوبِ ایامِ کودکی‌ بسیاری از علاقه‌مندان کتاب بوده)، در سری هرمس جیبی و با قطعی خوش‌دست، فرصت مغتنمی‌ست برای آن‌ها که به واسطه مطالعه نمونه‌های خلاصه شده این رمان، هیچ‌گاه به ارزش‌های واقعی‌اش پی نبرده‌اند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...