درباره نیست‌انگاری و شعر معاصر | الف


«نیست‌انگاری و شعر معاصر» تازه‌ترین اثر یوسفعلی میرشکاک، پس از چند سالی ست که کتاب تازه‌ای از او منتشر نشده. هر چند که او در این سال‌ها به شکلی مدام و پیگیر مشغول نوشتن بوده و این نوشته ها نیز در نشریات مختلف به چاپ می رسیده‌اند. با وجود تنوع نوشته‌های میرشکاک در زمینه‌های گوناگون، آنان که علاقمند سبک و سیاق اندیشه و قلم میرشکاک هستند، می‌توانند خط و ربط دغدغه‌هایی را ردیابی کنند که مجموع آن در کتاب حاضر نیز پر رنگ است.

نیست‌انگاری و شعر معاصر» یوسفعلی میرشکاک

میرشکاک در این سال‌ها از نیچه بسیار سخن گفته و چنان که گویی در خلوت نیز با او بسیار دمخور بوده و آثار نیچه بر جان و جهان او آشکار و پنهان اثر گذاشته. حداقل اینکه آن شوریدگی که در نیچه و نوشته‌های بعضا متناقض نما اما فلسفه‌ورزانه‌اش سراغ داریم؛ در سطحی دیگر اما به شکلی مشابه در آثار میرشکاک نیز مصداق پیدا می‌کند.

جالب اینکه در کتاب حاضر که ساحت شعر امروز را از دریچه نیست‌انگاری مورد سنجش قرار داده، راه برون جست را شعر برتر نامیده که سخت یادآور انسان برتر یا ابرمرد نیچه است!
از این که بگذریم کتاب نیست‌انگاری و شعر معاصر، اثر قابل تأمل و مهمی‌ست در حوزه شعر معاصر، که موضوعی جدی را مورد بررسی قرار می‌دهد آن هم در دنیای شاعرانه مهمترین چهره‌های شعر معاصر که نیما، اخوان، فروغ فرخزاد و احمد شاملو باشند.

کتاب حاضر در کارنامه میرشکاک نیز اثری مهم محسوب می‌شود. به‌ویژه در میان آثاری که به نقد ادبیات امروز می‌پردازد. کنار هم گذاشتن دو کتاب «ستیز با خویشتن و جهان» و «نیست انگاری و شعر معاصر» که اولی محصول قریب به بیست و پنج سال پیش است، به روشنی گواه آن است که میرشکاک با فاصله گرفتن از شور و شتاب ایام جوانی، حالا پخته‌تر و البته منصفانه‌تر به پیرامون خود می نگرد که این همه حاصل سالها تجربه و مطالعه است.

گذر ایامی که میرشکاک را به پیری رسانده، خواندن و اندیشه‌ورزی، اندوخته‌ای برای او به‌ ارمغان آورده که به گواه کتاب حاضر اگر فرصت سروسامان دادن و انسجام بخشیدن به آنها را پیدا کند، نکات تأمل برانگیز در میان‌ آنها فراوانند، به خصوص برای جوانان این نسل که تجربه‌ی نسل‌های قبل را تکرار نکنند. میرشکاک خود نیز بر این امر وقوف کامل دارد و از همین روست که می‌نویسد: «امیدوارم همت بازنویسی دیگر آثار خود را نیز پیدا کنم. اگر بتوانم با پیری و عوارض آن کنار بیایم کارها می‌توانم کرد، اگر بتوانم. یا علی مددی.»

دکتر داوری اردکانی در مراسم رونمایی این کتاب به نکته مهمی اشاره می‌کند: «شاعران سخن‌گویان زمان هستند. ناسزا به آنها نگویید. به شخص‌شان کاری نداشته باشید. می آیند و می روند. آنچه از آنها می ماند با لعن شخصیت آنها از بین نمی رود. میرشکاک هم با همه اینها هم سخنی کرده حتی با، ا. بامداد همدلی کرده است. زبانش زبان همدلی است. به قصد رد بیان نشده است. بدگویی بامداد و اخوان ثالث را نگفته است.»

و این نکته مهمترین ویژگی میرشکاک امروز در قیاس با میرشکاک دیروز (به خصوص در کتاب ستیر با خویشتن و جهان) است. اینکه فکر و زبان خود را به بدگویی‌های شتابزده نمی‌آلاید و مغرضانه سخن نمی‌گوید و از همین روست که کتاب حاضر حتی اگر با دیدگاه‌های مطرح شده در آن موافق نباشی، به اثری خواندنی تبدیل می‌شود که به دل می‌نشیند. چرا که نویسنده آموخته جهان را بی‌طرفانه و فارغ از پیشفرض‌های سیاه و سفید به شکلی منصفانه بنگرد.

کتاب نیست انگاری و شعر معاصر از یک مقدمه و سه فصل تشکیل شده، فصل نخست با عنوان اجمال و تفضیل از شش بخش تشکیل شده با عناوین: حتی اگر هایدگر گفته باشد، شعر و مرگ و تکنولوژی؛ فلک زدگی فرد منتشر شرقی در شعر فروغ، رویارویی کاهنه مرگ آگاه شعر فارسی با تقدیر تکنولوژیک، نیما و عصر فروبستگی و فروبستگی تاریخی قوم ایرانی.

فصل دوم که حجم عمده کتاب را تشکیل می‌دهد دربرگیرنده ۱۸ بخش است. و نهایتا بخش سوم که ضمیمه کتاب محسوب می‌شود دربرگیرنده هشت مقاله از مجله‌ی سوره به قلم میرشکاک است که آنها را برای انتشار در این کتاب برگزیده. مقالاتی با عناوین زیر: سنت، هویت، مدرنیته؛ ایمان و تکنولوژی؛ نسبت ما باتجدد؛ رخنه در تکنیک سیاست‌زدگی؛ القارعه؛ تکنیک قارعه و انسان تکنولوژیک.

مقالات بخش سوم اگر چه به ظاهر از محتوایی گوناگون برخوردارند، اما خط و ربط درونی مشابهی دارند و پی‌آیند احوالات فکری این روزگار میرشکاک هستند و از نسبت انسان امروز با جهان مدرن سخن می‌گویند؛ به خصوص در ساحت جامعه ایرانی که میان سنت و تجدد، در نوسان است و بلاتکلیف. این نوشته‌ها به شیوه‌ای پراکنده و گاه بریده بریده دربرگیرنده اندیشه‌ورزی های او در زمینه مباحثی حائز اهمیت برای جامعه ایرانی‌ست که هنوز تکلیفش با کلیدی‌ترین امر جهان مدرن که همانا بحث تجدد باشد روشن نیست.

اما بخش اصلی کتاب که عنوان آن نیز قرار گرفته، به نیست انگاری در شعر معاصر پرداخته و برای این منظور چهار شاعر را به نمایندگی از شعر امروز برگزیده که البته بی اغماض مهمترین شاعران معاصر نیز هستند. هرچند این بدان معنا نیست که نمی‌شد بحث حاضر را در شعر دیگران دنبال کرد؛ اما نه خود آن شاعران و نه تطبیق این بحث در شعر آنها بدین پایه به تفضیل در نمی‌آمد.

فصل آغازین کتاب به ماجرای تفضیل و اجمال می‌پردازد، امل سوای این کم و بیش مقدمات ورود به فصل دوم را نیز پی می‌ریزد.

شعر معاصر در نوع نیمایی یا غیر نیمایی آن، بی‌تردید از تغییر و تحولات و تجدد ادبی دوران مشروطه مصون نمانده است. چنانچه آن نیز خود حاصل در آمیختن با تجددی بود که از آشنایی متفکران ایرانی با غرب و طرح و بسط آن در جامعه ایرانی همزمان با دوره مشروطه پدیدار شد.
میرشکاک برخلاف برخی که نیست انگاری را دستاورد در افتادن به ورطه مدرنیته در ایام پس از مشروطه می‌دانند، آن را تنها بدین نسبت محدود نمی‌سازد بلکه تبارش را به دلیل فرو بسته بودن جامعه ایرانی به دوران صفویان می رساند و جامعه ایرانی را به دلیل همین فرو بسته بودن مستعد نیست انگاری می خواند.

به هر روی تبار نیست‌انگاری در ایران را به هر تاریخ یا دوره‌ای برسانیم نمی‌توان منکر این شد که گسترش و پررنگ شدن آن حاصل دغدغه‌های انسان مدرن است. از همین روست که شعر مدرن به مراتب بیش از شعر کلاسیک نشانه‌های نیست‌انگارانه دارد به خصوص اینکه همان نشانه‌های اندک در شعر کلاسیک نیز بیشتر در حکم گلایه‌اند از خدا تا اینکه مبنای منسجم فکری و فلسفی داشته باشند.

براین اساس میرشکاک به درستی به سراغ این مقطع زمانی آمده، نیست‌انگاری بیماری دنیای مدرن است و شاعر این روزگار نیز طبیعتا درباره آن سخن می‌کند. نثر کتاب همچون اغلب نثرهای میرشکاک زیباست، اگرچه به فراخور بحث کمی دشوار نیز شده باشد. در مجموع کتاب حاضر بحثی کلیدی و مهم را با زبانی کم و بیش شاعرانه و نثری زیبا برای مخاطبان علاقمند به این حوزه می‌شکافد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...