هانس-کریستین-آندرسن

از زمان کودکی، مرگ زودرس پدر، از هم‌­گسیختگی رشته خانوادگی، تحصیلات دشوار و مسائلی که نشان می­‌دهد این نویسنده بزرگ چه دوره تیره و تاری را در آغاز زندگی و در نوجوانی گذرانده است و با این حال هرگز جز نیکی‌ها، مهربانی‌ها و حمایت‌ها چیزی در خاطرش نمانده است؛ سپس سفرها و جاذبه­‌های کشورهای اروپایی، تئاترها، موزه‌­ها و مردان بزرگ وصف می­‌شود. بخش دوم نوعی راهنمایی است از اروپا در عصر رمانتیک.


آندرسن، هانس کریستین Andersen, Hans Christian شاعر، قصه­ پرداز و نمایش­نویس دانمارکی (1805-1875). پدر هانس کریستین، کفاش بود و مادرش زنی خرافی. هانس کودکی را در فقر گذراند و جوانی متفکر و حساس بود. در چهارده سالگی پدر را از دست داد و پس از ازدواج مجدد مادرش به کوپنهاگ رفت تا بازیگر شود و اگرچه در این راه توفیقی نیافت، در 1822 به حمایت یکی از مدیران تئاتر که به شوق او پی برده بود، توانست به تحصیلات بپردازد و در 1828 به دریافت دیپلم دبیرستان نایل گردد. پس از آن آندرسن در زمینه تئاتر و اپرا کوششی به کار برد که بی­ نتیجه ماند، اما قطعه­ های کوتاه منظوم هجوآمیز یا شاعرانه­‌ای ساخت که پیروزیهایی به دست آورد، مانند این اشعار: عشق بر برج نیکولا Kjaerlighed paa Nicolai Taarn، خیال­‌انگیز و طرحها Phantasier og Skizzer، در مدت تابستان I Sommeren و دوازده ماه سال Arets 12 Maanader در 1831 نخستین دیوان آندرسن انتشار یافت.
در 1833 وی به سفر پرداخت و از کشورهای فرانسه و ایتالیا دیدن کرد و مایه‌­های لازم را برای خلق داستان معروفش به نام بدیهه‌­گو
Improvisatoren فراهم آورد که در 1836 انتشار یافت. قهرمان این داستان که از مشهورترین داستانهای آندرسن است، جوانی است ایتالیایی که به وسیله بدیهه­‌گویی خاص توجه دیگران را جلب می­کند و با کمک مردم از تنگدستی بیرون می­‌آید و به تحصیل می­‌پردازد، سپس با حوادث گوناگون از جمله حوادث عاشقانه و افسانه‌ای روبرو می­گردد؛ داستان بدیهه­‌گو در واقع سرگذشت شخصی آندرسن است و حتی عنوان آن از لقبی گرفته شده که به خود او داده بودند. داستان سرشار از تصویرهای ذهنی است که بهتر از بسیاری از آثار نویسندگان رمانتیک توانسته است ایتالیای ویران شده از آتشفشان، راهزنان و میخانه­‌های مملو از میگساران را پیش چشم بگذارد. داستان بدیهه­‌گو، آندرسن را به شهرت رساند.
در زیر آفتاب گرم ایتالیا بود که گلهای شگفت‌­انگیز قصه‌­های پریان شکفته شد و آندرسن در آنها دو جنبه از استعداد خود را به هم پیوست؛ عشق به امور خارق­‌العاده و طنزنویسی. سپس اولین مجموعه را به نام قصه برای کودکان
Eventyr fortalte for Born در 1835 انتشار داد و پیروزی پرهیاهویی به دست آورد. پس از آن تا 1882 هرسال یک مجموعه قصه منتشر ساخت که تعداد آنها به صدو شصت و هشت رسید. از معروفترین این قصه‌­ها جوجه اردک زشت، پری آبی، درخت صنوبر و کفشهای قرمز است. سرچشمه دسته‌­ای از این افسانه‌­ها قصه‌­های مردم دانمارک است که آندرسن در کودکی خود آنها را شنیده و با لحنی مستقیم و سبکی آراسته و پاکیزه نقل کرده است، دسته‌­ای دیگر از حکایتها از افسانه­‌های قدیمی کشورهای اسکاندیناوی و همچنین از تاریخ اقتباس شده، و تعدادی نیز از منابع ادبی گرفته شده است؛ اما بیشتر آنها مخلوق ذهن آندرسن است که در آنها مایه‌­های جهانی را به قصه­‌های قدیم کشورش افزوده است.

قهرمانان اصلی این قصه­‌ها یا از گلها و گیاهان گرفته شده است، مانند قصه آخرین رؤیای کاج پیر یا از حیوانات مانند قناری کوچک شرور یا از اشیا مانند آسیای بادی. آندرسن به شیوه خاص قصه­نویسی به همه قهرمانها جان می­دهد، انسان گونه به آنها قوه تکلم می‌­بخشد و آنها را مظهری از مردم گمنام می­‌سازد که در زندگی روزمره با واقعیت‌ها روبرو می­شوند، مجموعه قصه­‌ها پیروزمندترین و مردم پسندترین آثار آندرسن است و اگرچه داستان بدیهه‌­گو او را به شهرت رساند، مجموعه قصه‌­ها نام او را جاویدان ساخت و در سراسر جهان، در میان خانواده­‌ها رسوخ داد. پس از آن آندرسن که به شهرت رسیده بود، زندگی خود را در سفر و اقامت در کنار دوستان متنفذی چون شاهان، شاهزادگان و نویسندگان گذراند و هرلحظه دنیای خیال خود را وسعت و غنا بخشید. آندرسن جز قصه­‌ها که نامش را جاودان ساخت، آثار دیگری نیز انتشار داد، از آن جمله است:
کمانچه زن مزدور
Kun eu Spillemand (1837)، کتاب تصاویر بی­‌تصاویر Billedbog uden Billeder (1840)، بودن یا نبودن At Vaere ikke Vaere (1857)، پیر خوشبخت Lykke Peer (1870) و مانند آن که کم و بیش سرگذشت نویسنده است؛ خاطرات سفر مانند: در اسپانیا i Spanien (1863)، دیداری از پرتغال Et Besog i Portugal (1866).|

آندرسن زندگی واقعی خود را به صورت قصه‌­ای زیبا درآورده که ابتدا با عنوان زندگی من
Levnedsbogen در 1833 و سپس به نام قصه زندگی من Mit livs Historie انتشار داده است. در این کتاب زندگی کامل شاعر و ماجراهایی که خود شاهد آنها بوده وصف شده و حال قصه‌­ای را یافته که گویی در کشور پریان و در شهر کوچک و محیط غم‌­انگیزی جریان یافته است. از زمان کودکی، مرگ زودرس پدر، از هم‌­گسیختگی رشته خانوادگی، تحصیلات دشوار و مسائلی که نشان می­‌دهد این نویسنده بزرگ چه دوره تیره و تاری را در آغاز زندگی و در نوجوانی گذرانده است و با این حال هرگز جز نیکی‌ها، مهربانی‌ها و حمایت‌ها چیزی در خاطرش نمانده است؛ سپس سفرها و جاذبه­‌های کشورهای اروپایی، تئاترها، موزه‌­ها و مردان بزرگ وصف می­‌شود. بخش دوم نوعی راهنمایی است از اروپا در عصر رمانتیک. آندرسن از پاریس و ایتالیا، آلمان و انگلیس همه پرده­‌های رنگین و زیبا و باشکوهی ساخته همراه با تحلیل روانی خاص، و از نویسندگان و هنرمندانی که در هرکشور با آنان برخورد کرده، سخن گفته است. در واقع کتاب ارتباط نزدیکی میان زندگی واقعی و خیال­‌انگیز شاعرانه برقرار می‌­کند. آندرسن خود گفته است: «زندگی من قصه زیبایی است. هنگامی که هنوز کودکی فقیر و تنها بودم در راه سفر به پری نیرومندی برخوردم که گفت: راه آینده خود را برگزین! ببین می­‌خواهی چه بشوی! من اندرزهای خود را از تو دریغ نمی­‌کنم و در همه­‌جا راهنمایت خواهم بود. اکنون کتاب قصه زندگی من آنچه را پری به من آموخت به مردم عرضه می­کند.»

آندرسن نه‌­تنها از بزرگترین نویسندگان دانمارک، بلکه از بزرگترین داستان­ پردازان جهان به شمار می­ آید.

ترجمه شده به فارسی: پری دریایی- هزار دستان- بلبل- قصه­ها- باغ بهشت- داستانهای دلپذیر- صندوق پرنده- فندک جادو- شاهزاده خانم و نخود و داستانهای دیگر- دختر دریا- قوهای وحشی- عروس گلها.

معرفی کتاب نقد کتاب خرید دانلود زندگی نامه بیوگرافی

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...