حسینی بهشتی گفت: وقتی از بررسی چرایی توجه اروپاییان قرون وسطی به آثار پزشکی اسلامی سخن می‌گوییم باید این بررسی با یک نگاه واقع‌بینانه فارغ از کارهایی که برخی با ملاحظاتی می‌کنند و اشخاصی با نگاه‌های خودبرتربینانه و امثال اینها باشد و صرفا از لحاظ واقعه تاریخی که رخ داده، باید بررسی شود.

پزشکی در تمدن اسلامی و تاثیر آن بر اروپای قرون وسطی» [Arabian medicine and its influence on the Middle Ages] دونالد کمپل [Donald Campbell]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نشست نقد و بررسی کتاب «پزشکی در تمدن اسلامی و تاثیر آن بر اروپای قرون وسطی» [Arabian medicine and its influence on the Middle Ages] نوشته دونالد کمپل [Donald Campbell] با ترجمه قربان بهزادیان‌نژاد با نقادی دکتر عبدالرسول خیراندیش، استاد گروه تاریخ دانشگاه شیراز، دکتر محمدرضا حسینی بهشتی، استاد تاریخ دانشگاه تهران و بهزاد کریمی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه میبد سه‌شنبه 16 آذر برگزار شد. دکتر صادق حیدرنیا، مدیر انتشارات نگارستان اندیشه دبیری این نشست را که به صورت برخط انجام شد، به عهده داشت. متاسفانه فایل صدای دکتر خیراندیش که برای نشست ضبط و فرستاده شد، از لحاظ کیفیت صدا چندان واضح نبود.

بهزاد کریمی با اشاره به اهمیت کتاب گفت: شاید کتابی که در اواخر دهه 1920.م منتشر شد. امروز با توجه به پیشرفت علم جدید نباید چندان باارزش به نظر برسد اما در عین تعجب کتاب از سوی یکی از معتبرترین ناشران انگلیسی زبان راتلج چندین بار تجدید چاپ شده است. بنابراین کتاب، اثر مهمی برای مخاطبان انگلیسی زبان است و برای دیگران. از طرفی پیش از ورود به محتوای کتاب باید به تلاش مترجم اشاره کرد؛ نوشتن یک مقدمه مفصل درباره پزشکی و توضیحات بسیار دقیق و جالبی که در انتهای هر فصل آورده است و خیلی به خواننده‌ای که شاید دور از فضای موضوع است کمک می‌کند تا درک بهتری از محتوا پیدا کند. من چنین شیوه‌ای را در سایر کتاب‌هایش هم دیدم که با مراجعه به منابع مختلف و متنوع سعی کرده است جای خالی اطلاعاتی را احساس می‌کند خواننده باید در اینجا داشته باشد، پر می‌کند.

او با توضیح مختصری درباره تاریخ‌نگاری پزشکی افزود: نکته دیگر درباره تاریخ‌نگاری پزشکی در عصر مدرن است، خیلی به اجمال اشاره می‌کنم ما دو جریان تاریخ‌نگاری پزشکی در دوره جدید داریم؛ حتما می‌دانید نخستین موسسه‌ای که برای نوشتن تاریخ پزشکی به صورت متمرکز در دنیا تاسیس شد در دانشگاه جان هاپکینز در سال 1929 بوده و این کتاب قبل از تاسیس دانشگاه نوشته شده است. این نکته به نظرم نشان‌دهنده اهمیت کتاب است یعنی قبل از این‌که جریان اصلی تاریخ‌نگاری پزشکی در دنیا آغاز شود، کمپل کتابی نوشته که می‌تواند یکی از بهترین نمونه‌هایی باشد که در این جریان اصلی که بعدها تاسیس می‌شود، قرار بگیرد.

عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه میبد اظهار کرد: در جریان اصلی تاریخ‌نگاری پزشکی بعدها در دنیا شاهد توجه پزشکان به تاریخ هستیم؛ یعنی پزشکان دست به قلم می‌برند. چنان‌که کمپل چنین کاری می‌کند و آن‌چنان که خود مترجم کتاب هم به نوعی در ساحت پزشکی دست به برگردان این کارها زده‌اند. توجه پزشکان به تاریخ از حیث استفاده‌های آموزشی از تاریخ پزشکی بوده است و باعث شد این جریان از اواخر دهه 1920 در آمریکا به وجود بیاید و پیشاهنگ این کار هم ویلیام آسلر بود، پزشکی که هم در پزشکی مدرن بسیار تاثیرگذار بود هم در حوزه تاریخ‌نگاری پزشکی. در این پارادایم پزشکی از این لحاظ که وسیله‌ای برای آموزش دانشجویان پزشکی بود، اهمیت داشت. در این نگاه دانشجویان پزشکی چندان نگاه تاریخی به پزشکی نداشتند و نگاهشان به آن یک امر ایستا و ثابتی است که گویی در همه دوره‌ها به این شکل وجود داشته و صرفا تحول و تکامل آن بیشتر مدنظر پزشکان به اصطلاح مورخ است.

کریمی با تشریح اقبال مورخان به پزشکی گفت: ما در کنار این جریان، یک جریان فرعی تاریخ‌نگاری پزشکی داریم که می‌توان گفت از دهه 1960 آغاز می‌شود و آن هم با اقبالی است که به نظریه اجتماعی پیدا می‌شود، جریانی که در آن مورخان به پزشکی علاقه پیدا می‌کنند. حال این مورخان هستند که پزشکی را محملی می‌بینند تا جامعه گذشته را از دریچه منشور پزشکی ببینند، یعنی گذشته را از روزنه پزشکی به لحاظ اجتماعی، سیاسی، جنسیتی و جنسی تحلیل کنند که کنشگران آن مورخان حرفه‌ای هستند.

او ادامه داد: در همه این بحث‌ها مقصودم این است که کتابی که کمپل نوشته، ارزشش از نگاه من به این دلیل است؛ قبل از این‌که جریان تاریخ‌نگاری پزشکی به صورت آکادمیک و در واقع رشته‌ای در دنیای غرب آغاز بشود، او کتابش را نوشته و این خودش نکته خیلی مهمی است. ارزش دیگر کتاب این است با این‌که کمپل پزشک است، اما در کتابش صرفا به پزشکی اکتفا نمی‌کند و در آن جریان و چارچوب اصلی جا نمی‌گیرد؛ یعنی تلاش کرده فلسفه پزشکی را هم در یک زمنیه فکری و فلسفی بررسی کند. به عبارتی با این‌که کتاب کمپل خیلی کتاب قدیمی است اما می‌توان گفت هم در چارچوب جریان اصلی می‌گنجد؛ چون پزشک است و توجهات پزشکی به قضیه دارد و هم در چارچوب جریان فرعی تاریخ‌نگاری. از این لحاظ کتاب ارزشمندی است.

اهمیت توجه اروپا به پزشکی اسلامی
حسینی بهشتی، استاد دانشگاه تهران گفت: مترجم در برگردان کتاب «تمدن پزشکی اسلامی و تاثیر آن بر اروپای قرون وسطی» و افزودن پانوشت‌ها زحمت زیادی کشیده شده و کتاب به چاپ دوم هم رسیده است؛ اما درباره برخی اسامی اشخاص، کتاب‌ها و... مشکلاتی است که باید بعدا به مترجم منتقل تا در چاپ‌های بعدی اصلاح شود که این اصلاحات بر محتوای خوب کتاب اضافه می‌کند.

او با دفاع از نامی که مترجم برای کتاب انتخاب شده است، ادامه داد: درست است که نویسنده پزشکی عربی را به کار برده است؛ اما اگر ترجمه نعل به نعل صورت می‌گرفت باید عربی ترجمه می‌شد، در حالی که مقصود نویسنده چیزی فراتر از عربی است و به نظرم اینجا از آن جاهایی است که عنوان مهم است؛ اما اینجا ترجمه تحت لفظی غلبه می‌کند. هر چند این موضوع گسترده‌ای است که می‌تواند با دیگران مطرح و نظرشان جویا شود که شاید نگاهشان متفاوت باشد.

استاد دانشگاه تهران عنوان کرد: به نظرم حُسن کتاب در این است که پزشکی را در یک چارچوب بزرگ‌تری دنبال می‌کند. به ویژه در حوزه فلسفه و وقتی از فلسفه سخن می‌گوییم باید حواسمان باشد تنها بحث مابعدالطبیعه نیست بلکه بحث از فلسفه ریاضی و فلسفه طبیعی است و الهیات یکی از شاخه‌های فلسفه است، فلسفه تدبیر منزل و سیاست هم فلسفه است. از طرفی وقتی اینجا بحث از فلسفه است، در واقع منظور علم و چارچوب علمی است که در کتاب مطرح می‌شود که کار خیلی جالبی است؛ ولو به صورت خیلی فشرده و اختصار که در کتاب به آن توجه شده است.

حسینی بهشتی با طرح یک سوال بیان کرد: سوالی که شاید به ذهن برسد این است که اساسا چرا آثار پزشکی که مربوط به عالم اسلام بود در سده‌های میانه مورد توجه قرار می‌گیرد؟ فرصت نیست تا داستان اخذ و اقتباس آثار و منابع عالم اسلام را به مغرب زمین توضیح دهم. چون من درباره فلسفه قرون وسطی تدریس کردم یک یا دو جلسه را به مساله ترجمه‌ها به ویژه ترجمه از متون عربی با واسطه زبان عبری اختصاص می‌دادم گاهی اوقات هم با وساطت زبان‌های محلی مانند کاستیری و آراگون. از طرفی باید بدانیم با چه حجمی روبه‌رو هستیم و با چه واقعه‌ای در مغرب زمین. وقتی این موضوع را بحث می‌کنم با یک نگاه واقع‌بینانه فارغ از کارهایی که برخی با ملاحظاتی می‌کنند و اشخاصی با نگاه‌های خودبرتربینانه و امثال اینها، صرفا از لحاظ واقعه تاریخی که رخ داده است، باید بررسی شود و حجمش بسیار بارازش است که که در کتاب اشارات زیادی به این موضوع هست.

او افزود: یکی از مزایای پزشکی که در عالم اسلامی باعث شد که با علاقه‌مندی اخذ و اقتباس از آن صورت بگیرد، ولو با دشوارهایی که در ترجمه وجود داشت و گاهی اوقات تعجب‌آور است که یک متن معناداری در جریان ترجمه منتقل شده است. فرض کنید در این سمت فردی در کسوت مترجم حضور دارد برای مثال سلمان عرب، یا یک فرد یهودی یا مسلمانی که پس از دوران فتح هنوز در اسپانیا هستند یا افرادی که به آیین مسحیت درآمدند. از آن طرف فردی که لاتین زبان است که کلمه به کلمه متن را ترجمه کرده است؛ این‌که اصلا جمله بامعنایی از چنین ترجمه‌هایی درآمده است جای تعجب دارد. همان‌طور که می‌دانید در چند نوبت ترجمه‌ها صورت گرفته برای این‌که کیفیت بهتری داشته باشد.

این مولف و مترجم اظهار کرد: نکته نخست درباره این‌که مطرح کردم چرا آثار پزشکی اسلامی در سده‌های میانه مورد توجه قرار گرفت به نحوی که استنساخ شد و البته همان موقع هم مشکلات استنساخ هم وجود داشت و بعدها وقتی چاپ در دوره رنسانس آغاز شد و حروف مجزا به میان آمد و چاپ جدید را ممکن کرد. همانطور که می‌دانید نخستین کتابی که چاپ شد؛ کتاب مقدس بود با فاصله کمی کتابی که چاپ جدید در آن صورت گرفت و تاثیر قابل ملاحظه‌ای در گسترش و خوانده شدن کتاب گذاشت، کتاب قانون بوعلی است که منتشر می‌شود و نشان دهنده این است که به‌هر‌حال مورد توجه قرار گرفته و نقش شکل‌دهنده‌ای به ماجرای آموزش دارد.

حسینی بهشتی عنوان کرد: از سال 1200 که دانشگاه سوربن شکل گرفت و بعد مرور سایر دانشگاه‌ها به وجود آمد که امروز دانشگاه‌های با سابقه و مطرح هستند، یکی از شاخه‌هایی که جاافتاده است و می‌تواند جای خودش را تثبیت کند، طب است و بخشی از آن مرهون کتاب‌های جدیدی است که از طریق ترجمه در سده‌های یازده منتقل شده و بعد کارهای زیادی انجام شد که در خود این کتاب‌هاست و فراتر از آن در سنت اسلامی بوده است. بنابراین می‌خواهم عرض کنم این اقبال دلیلش به احتمال قوی همین کوشش برای یک نوع چارچوب دادن، عمق بخشیدن و نظم‌دهی بر اساس نگاهی است که به کل طبیعت‌شناسی و هستی‌شناسی به سایر علوم که هر کدام جای خودشان را بیرون از نظام دانشگاهی پیدا کرده بودند، کوشش برای این‌که طب چنین سابقه‌ای پیدا کند. طبیعی است که چنین روندی هم مزایایی به همراه داشته است هم مشکلاتی را به بار می‌آورد. برای این‌که وجه به اصطلاح تجربی این علم تا اندازه‌ای تحت شعاع نظام‌سازی قرار می‌گیرد.

ترجمه عنوان اصلی کتاب مناقشه‌انگیز بود!
بهزادیان‌نژاد گفت: کتاب «پزشکی در تمدن اسلامی و تاثیر آن بر اروپای قرون وسطی» نوشته دونالد کمپل است. مولف سعی دارد در این کتاب پزشکی در دوره رنسانس را پوشش ‌دهد و علاوه بر آن اشاراتی به قبل و بعد از آن دوره هم داشته باشد. گاه به صورت گذرا و فهرست‌وار و مفصل پرداخته است. دومین نکته؛ در این دوره آمیختگی یا ادغام فرهنگی فلسفه و طب است که با فراز و فرودهایی همراه است. بنابراین در کتاب کمیل تفکیکی میان پزشکی و فلسفه قایل نیست.

پزشکی در تمدن اسلامی و تاثیر آن بر اروپای قرون وسطی» [Arabian medicine and its influence on the Middle Ages]

او درباره نام اصلی کتاب «پزشکی عربی و تاثیر آن بر اروپای قرون وسطی» افزود: به نظر می‌آید نویسنده به سنت عربی توجه داشته و بیشتر از هر چیز نگاهش به متون عربی است و ابن میمون را هم نمی‌توانیم از تمدن اسلامی جدا بدانیم که روی این فرد خیلی تمرکز دارد و عربی را بیشتر در بحث اسلامی و تمدن آن مدنظرش است به ویژه وقتی درباره منطقه غرب بحث می‌کند، کاملا هویداست، اما پذیرش این‌که ما در زمان و شرایط موجود نام کتاب را «پزشکی عربی و تاثیر آن بر اروپای قرون وسطی» می‌گذاشتیم به نظر می‌آید چندان مقبولیت نداشت و نخواستیم وارد دعواهای می‌شویم که چندان به مصلحت نبود.

مترجم کتاب «پزشکی در تمدن اسلامی و تاثیر آن بر اروپای قرون وسطی» عنوان کرد: مولف جهان اسلام را به دو منطقه (خلافت شرقی و غربی) تقسیم می‌کند و غرب منطقه‌ای است که اسپانیا در ان قرار دارد. در مجموع به غرب به دلیل نزدیکی یا تاثیرگذاری بیشتر آن توجه خاصی دارد و حتی معتقد است که غرب لااقل در دوره‌هایی روادارتر از منطقه شرقی است و به علم و فلسفه توجه بیشتری دارد؛ به‌طوری که تاکید دارد بر این‌که هویت منطقه خلافت غربی با سه عنصر دین، زبان و فلسفه شناخته می‌شود اگرچه خیلی پایا و پایدار نیست به گونه‌ای که بعدها کتاب‌های فلسفی را آتش می‌زند و با یک فاصله زمانی که خودش چهار دهه ذکر می‌کند معتقد است که کتاب‌های پزشکی هم به چنین سرنوشتی دچار شدند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...