«Ai-Da» ربات هوشمند با استفاده از بانک واژگان و تحلیل الگوهای گفتاری، اثری در واکنش به سه‌گانه شعر «کمدی الهی» اثر «دانته» تولید و اجرا می‌کند.

«Ai-Da» ربات هوشمند

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، «کمدی الهی» دانته الهام‌بخش هنرمندان بی‌شماری از «ویلیام بلیک» تا «فرانتس لیست» و از «آگوست رودن» تا «سی. اس لوئیس» بوده است، اما نمایشگاهی که به مناسبت هفتصدمین سالگرد درگذشت «دانته» شاعر بزرگ برگزار خواهد شد، میزبان اثر یکی از وفاداران مدرن و عجیب این نویسنده و شاعر ایتالیایی خواهد بود و رُباتی به نام «Ai-Da» در اتفاقی تاریخی برای نخستین‌بار و به صورت عمومی شعر نوشته‌شده توسط الگوریتم‌های هوش مصنوعی خود را اجرا می‌کند.

این ربات فوق-واقعی که در دانشگاه آکسفورد و توسط «آدریان ملر» ساخته شده و بر اساس نام «آدا لاولس» پیشگام کامپیوتری خود، «Ai-Da» نام‌گذاری شده با دریافت کامل سه‌گانه «کمدی الهی» ترجمه‌شده به زبان انگلیسی و با استفاده از الگوریتم‌های برنامه‌ریزی‌شده و تحلیل بانک‌های اطلاعاتی واژگان و الگوهای گفتاری، شعری در واکنش به اثر معروف «دانته» تولید خواهد کرد.

«Ai-Da» قرار است شعرهای خود را در موزه اشمولین آکسفورد بخواند. در حالی این اولین رباتی نیست که برای شعر گفتن آموزش دیده اما نخستین رباتی خواهد بود که شعر سروده‌شده‌اش را همچون یک انسان می‌خواند.

پاسخ رُبات شاعر به «کمدی الهی»

«آدریان ملر» سازنده این رُبات می‌گوید: «واژگان و ساختار جمله شعرها همگی توسط هوش مصنوعی و بر اساس مدل منحصر به فرد زبان هوش مصنوعی «Ai-Da» با ویرایش محدود تولید شده است. مردم بسیار مشکوک هستند که ربات‌ها کار زیادی انجام نمی‌دهند، اما واقعیت این است که مدل‌های زبانی بسیار پیشرفته هستند و در ۹۵ درصد موارد ویرایش فقط به این دلیل است که او بیش از حد تولید محتوا کرده است. این ربات قابلیت ارائه ۲۰ هزار واژه در ۱۰ ثانیه را دارد. ما به سرعت در حال رسیدن به نقطه‌ای هستم که اثر این رُبات‌ها به طور کلی از متن انسانی قابل تشخیص نیستند و برای همه ما که می‌نویسیم، این آی کیو عمیقاً نگران‌کننده است».

«Ai-Da» که در سال ۲۰۱۹ تکمیل شد، دارای پوست سیلیکونی، موهای کاشته‌شده، دندان‌ها و لثه‌هایی با پرینت سه‌بعدی و دوربین‌های چشمی یکپارچه است. این رُبات پا دارد اما نمی‌تواند راه برود، با این حال دست‌ها، تنه و سرش آزادانه حرکت می‌کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...