ناصر حسینی مهر که به تازگی کتاب «پیشگامان نمایش در ایران» را منتشر کرده است درباره ویژگی های این کتاب و دلائل نگارش آن توضیحاتی ارائه داد.

ناصر حسینی مهر  پیشگامان نمایش در ایران

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، ناصر حسینی مهر نویسنده و کارگردان تئاتر بعد از انتشار کتاب «تئاتر در ایران/ از کودتا تا انقلاب» به سراغ نگارش کتاب تازه ای با عنوان «پیشگامان نمایش در ایران» رفته که باز هم در ارتباط با تاریخ تئاتر ایران است.

به بهانه انتشار این کتاب که به تازگی توسط انتشارات ماهریس وارد بازار شده است گفتگویی با این هنرمند انجام دادیم که در ادامه می خوانید.

*بعد از کتاب قبلی شما «تئاتر در ایران/ از کودتا تا انقلاب»، باز هم با کتاب جدیدی؛ «پیشگامان نمایش در ایران»، به سراغ تاریخ تئاتر رفتید.

نسل جدید تئاتر ما از میراث و میراث داران کهن این رشته در سرزمینِ ما بسیار دور افتاده اند، ارتباط نسل ها از بین رفته و چنان شرایط رقت باری ایجاد شده است که جوان فعال امروز صحنه های ما، تاریخ تئاتر این سرزمین را به خصوص سه دهه طلایی نخست قرن تا کودتای۲۸ مرداد ۳۲ را به روشنی نمی شناسد.

آنها نه از فعالیت های رضا کمال شهرزاد و میرزاده عشقی و سیدعلی خان نصر و سیف الدین کرمانشاهی و اسماعیل مهرتاش خبر دارند و نه حتی از معاصرانی مثل مهین اسکویی و رکن الدین خسروی و جمیله شیخی و مهدی فتحی و پرویز فنی زاده... چیزی می دانند. منظورم به هیچ وجه اطلاع داشتن از سال‌شمار زندگی این هنرمندان نیست؛ نسل امروز ما با تاریخ و «فرهنگ تئاتری» بیگانه است. خلاصه کلام؛ با خودمان بیگانه شده ایم، صحنه های سرد امروز ما خالی از شوریدگی و راز و رمزهای زندگی این مردم است.

*«پیشگامان نمایش در ایران» به طور مشخص به چه دورانی در تئاتر ایران می پردازد؟

این کتاب مجموعه ای است از آرا و نظرات نسل پیشین تئاتر و خوشبختانه من این شانس را داشتم که از نوجوانی پای روایت های آنها بنشینم، یادداشت بردارم و برخی اوقات هم با ضبط صوت کهنه اما کارآمدی که داشتم این صداهای ماندگار را ضبط کنم؛ روایت هایی گوناگون از تجربه های صحنه ای به خصوص از چگونگی کار آنها با استادان خودشان که در واقع نیاکان تئاتری ما محسوب می شوند. به طور نمونه حدود چهل سال پیش پای صحبت عطاء الله زاهد نشستم که به تفصیل از حضورش در نمایش - اپرت «رستاخیز شهریاران ایران» می گفت که یک قرن پیش میرزاده عشقی در تهران و شیراز و اصفهان به صحنه برد. یا در روایت های دیگر از ماجراهایی مطلع می شویم که کمتر از آنها با خبر بودیم، مثل عشق نافرجام سیف الدین کرمانشاهی به قمرالملوک وزیری یا ماجرای آتش زدن تئاتر سعدی و یا طریق وارد شدن زنان بازیگر مثل ایران دفتری و چهره آزاد و عصمت صفوی در گروه اساتید تأثیرگذاری مثل نصر و مهرتاش و نوشین و همینطور نشستن پای صحبت بسیاری از بزرگان تئاتری مثل اسکویی ها و جعفری و جوانمرد و اصغر بیچاره و رادی و ... تا می رسیم به اولین تمرین نگاری تئاتر سعید سلطانپور و یا آخرین دیدگاه کسانی نظیر رکن الدین خسروی و خسرو حکیم رابط و ... درباره صحنه های تئاتر و زندگی در دیروز و امروز ما.

*چند سالی است که دور از صحنه هستید؟ آیا دلیل این دوری بیماری کرونا بوده یا مساله ای دیگر؟

خیر، پیش از کرونا هم خانه نشینی بر من تحمیل شده بود. سه ماه «مسخ» کافکا را تمرین کردیم اما با تغییر مدیریت تئاتر شهر با بی مهری روبرو شدیم. من هم چون از التماس و گدایی بدم می‌آید کار را تعطیل کردم. در نتیجه با این نگاه و حال غریبی که در این سال ها و ماه های اخیر به سراغم آمده است برای فرار از کسالتِ خانه نشینی باز هم به سراغ قلم و کاغذ و مرور آن چه در تئاتر بر ما گذشته و می گذرد، رفتم که حاصلش همین دو کتاب اخیرم؛ «تئاتر در ایران/ از کودتا تا انقلاب» و «پیشگامان نمایش در ایران» شده است تا به سهم خودم نسل امروز تئاتر را با پیشینه و فعالیت های نیاکان تئاتری مان آشنا کنم.

در پشت جلد کتاب «پیشگامان نمایش در ایران» آمده است: «هنگامه انقلاب است، تهران ۵۷، هنوز شعله ها فروننشسته و آشوب ها فروکش نکرده که ناگهان به تصمیمی می رسم؛ شتابان خود را به دکه های «صدا فروشی» پشت شهرداری می رسانم، ضبط صوت «فیلیپس» کهنه اما هنوز کارآمدی را به کمتر از صد تومان می خرم و به سراغ صداهایی می روم که معمولاً در تاریخ کمتر به ضبط رسیده و شنیده شده است. صداهایی که می تواند بخشی از تاریخ شفاهی تئاتر ما باشد و به یادگار بماند. و امروز، خوشحالم که می توانم بخشی از آن همه کنجکاوی و اشتیاق به تئاتر و پیشگامانش را با دلبستگان این هنر شریف و اثرگذار به اشتراک بگذارم ...»

کتاب «پیشگامان نمایش در ایران» توسط انتشارات ماهریس منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...