یکی از شگفت‌انگیزترین مردان خودساخته... برخاسته از خانواده‌ای نسبتاً مرفه، شدیداً ارتدوکس و سنت‌گرا بود. در سه سالگی، پدرش را و در هفت سالگی مادرش را از دست داد... سواد را با خواندن کتاب مقدس نزد پدربزرگ بداخلاقش فراگرفت... عاشق مطالعه بود. این شوق و علاقه را به شاگردش هم منتقل کرد، چه با اقناع و چه با کتک... «دانشکده»های او عبارتند از: نانوایی(در نقش شاگرد نانوا)، هم‌صحبتی با ولگردها، رفت‌وآمد به نوانخانه‌ها، فقر و ناامیدی

در جستجوی نان [V ljudjah] ماکسیم گورکی
در جستجوی نان
[V ljudjah]. دومین مجلد از زندگی‌نامه‌ی سه‌بخشی ماکسیم گورکی (آلکسی ماکسیموویچ پیشکوف1 1868-1936)، نویسنده‌ی روس است که عنوان‌های آنها به ترتیب عبارت است از: دوران کودکی، در جستجوی نان (1918) و دانشگاه‌های من (1923) این داستان درباره‌ی دوران کودکی و نوجوانی نویسنده تا بیست سالگی اوست.

گورکی در نیژنی نووگورود، واقع در کنار رود ولگا، به دنیا آمد و به هیچ‌وجه جزو پایین‌ترین طبقات که بعدها به مدح و ثنای آن پرداخت نبود، بلکه برخاسته از خانواده‌ای نسبتاً مرفه، شدیداً ارتدوکس و سنت‌گرا بود. در سه سالگی، که پدرش را که مردی نیک‌نفس و فهمیده و فعال بود، بر اثر بیماری وبا از دست داد، نخستین‌بار مزه‌ی بدبختی را چشید. هفت ساله بود که مادرش مرد و از آن زمان زندگی برایش جهنمی واقعی شد. خاطرات این دوران سخت تلخ است که موجب می‌شود بعدها نام مستعار «گورکی» را که به معنای «تلخ» است، برای خود انتخاب کند. به مدرسه نرفت و سواد را با خواندن کتاب مقدس نزد پدربزرگ بداخلاقش فراگرفت. هیچ‌کس و هیچ چیز دیگر در اطرافش برای رشد قوای فکری‌اش به او کمکی نکرد. زندگی دوروبرش سخت و حتی بسیار خشونت‌بار بود. گورکی با ورشکست‌شدن پدربزرگش، در حالی‌که کودکی بیش نبود، ناگزیر مادربزرگش را تنها موجودی را که برایش عزیز بود و دوستش می‌داشت، ترک گفت.

در جاهای مختلف شاگردی کرد. تاب تحملِ خشونت و بی‌عدالتی را نداشت. پس از آخرین باری که به نزد بستگانش برگشت و پدربزرگش را دید که بچه‌هایش از خانه بیرونش کرده‌اند و به فلاکت افتاده است، با یک کشتی در ولگا فرار کرد. از اینجا زندگی پر از حادثه، فقر، کارِ سخت، و ولگردی او آغاز شد و مدتی طولانی ادامه یافت. در کشتی، آشپزی به نام اسموری2 که رئیس او بود «معلم تفکر» او شد؛ گورکی بعدها با حق‌شناسی از او یاد می‌کند. اسموری مردی تنومند، با نیرویی افسانه‌ای بود که عاشق مطالعه بود. این شوق و علاقه را به شاگردش هم منتقل کرد، چه با اقناع و چه با کتک، زیرا شاگرد چندان علاقه‌ای به این کار نشان نمی‌داد. رئیس او، صندوقی پر از کتاب داشت که شاید عجیب‌ترین کتابخانه‌ی دنیا به شمار می‌رفت. گورکی که اکنون پسر جوانی بود، با از سرگذراندن سختی‌ها، قدم به دنیایی نهاد که در برابر چشمان شگفت‌زده‌اش گشوده می‌شد. عطش دانستنی در او پدید آمد که بعدها از او یکی از شگفت‌انگیزترین مردان خودساخته به وجود آورد.

پانزده سال داشت که به شهر دانشگاهی قازان رفت. ایمان ساده‌لوحانه‌اش موجب شد که از این شهر انتظار همه چیز داشته باشد. در واقع «دانشکده»های او یکی پس از دیگری عبارت است از: شغل شاگرد نانوایی، هم‌صحبتی با ولگردها، رفت‌وآمد به نوانخانه‌ها، فقر و ناامیدی که موجب می‌شود دست به خودکشی بزند، و این زمان پایان دوران نوجوانی اوست. اما در همین قازان بود که او با دنیایی نه فقط ادبی، بلکه حاوی مسائل فلسفی و اجتماعی آشنا شد.

به این ترتیب، این سه کتاب از اول تا آخر صرفاً زندگی‌نامه‌ی خود اوست. نویسنده در آنها اول شخص مفرد به کار می‌برد. ولی شخصیت‌های بسیار دیگری نیز در آنها خودنمایی می‌کنند، خواه مشهور و خواه گمنام که نویسنده همه را، گاهی در حداقلِ کلمات و همواره با روشنی و احساسی انسانی که خواننده را متعجب می‌سازد، توصیف می‌کند. هیچ‌گونه احساسات تصنع‌آمیزی در آنها دیده نمی‌شود. ولی حساسیتی فوق‌العاده دارد که نشان می‌دهد تا چه اندازه تجربه‌های شخصی او نماینده‌ی زندگی است و تا چه اندازه او در هنر خود چیره‌دست است. این کتاب از هرجهت که به آن نگاه کنیم کامل‌ترین اثر گورکی است. زبانش بسیار زنده و روان و پر از تصویر و استعاره است؛ به طوری‌که خواننده با هیجانِ تمام سرنوشت کودک را از خلالِ هزاران وجه زندگی توده‌ی مردم روس دنبال می‌کند. از طرف دیگر، این سه مجلد به کلی از آنچه معمولاً در آثار انبوه گورکی مورد انتقاد قرار می‌گیرد، یعنی رمانتیسم بیش از حد، حالتِ خطابی یا اطاله‌ی کلام مبراست. این اثر که داستان یک زندگی یا بهتر بگوییم، داستان ورود به یک زندگی است، چنان ساده نوشته شده است که فقط از استعدادهای اصیل برمی‌آید. گرچه از جهت چارچوب بدیع آن و زبان تصویری‌اش اثری کاملاً روسی است، مورد استقبال عموم قرار گرفته و در ادبیات جهانی جای شایسته‌ای برای گورکی پدید آورده است.

ایرج علی‌آبادی. فرهنگ آثار . سروش

1. Maksim Gorki (Aledsei Maksimovič Peškov) 2. Smuri

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...