«کتاب آرامش»  [The comfort book] نوشته مت هیگ [Matt Haig] با ترجمه مریم فتاح‌زاده توسط نشر چترنگ منتشر و راهی بازار نشر شد.

کتاب آرامش»  [The comfort book]  مت هیگ [Matt Haig]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «روان‌شناسی اجتماعی» است که این‌ناشر منتشر می‌کند.

نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۲۱ منتشر شده است. مت هیگ، نویسنده و روزنامه‌نگار ۴۶ ساله انگلیسی است. او به‌جز این‌کتاب، با آثاری مثل «دلایلی برای زنده‌ماندن»، «کتابخانه نیمه‌شب»، «توقف زمان» یا «یادداشت‌هایی برای سیاره پر استرس» در بازار نشر ایران شناخته می‌شود. «کتاب آرامش» جدیدترین اثر اوست که در آن، از دستاوردهای خود درباره سقوط به ورطه افسردگی و بازگشت به زیبایی‌های بودن گفته است.

رنج، امید، خودباوری و رضایت ازجمله موضوعاتی هستند که در آن‌کتاب درباره آن‌ها صحبت شده اما هیگ تلاش کرده نوشته‌هایش پندآموزانه نباشند بلکه حرف دل باشند. او می‌گوید این‌کتابش درهم‌وبرهم است. اما مطالب درهم‌وبرهمش از هرآن‌چیزی تشکیل شده که به او آرامش می‌دهند. این‌مطالب مختلف درباره دستور غذایی، متون و ارجاعات متنوع، روایت زندگی افراد مشهور، فیلم‌های محبوب و ... هستند. هیگ می‌گوید خواندن این‌کتابش نیازی به نظم و ترتیب ندارد و می‌توان آن را در وقفه‌های زندگی مطالعه کرد.

مطالب مختلف و درهم‌برهم «کتاب آرامش»‌ در چهاربخش آمده‌اند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

ما زنده‌ایم و بعد از مدتی می‌میریم. اشکالی ندارد اگر از این‌موضوع بترسیم. در واقع شاید بهتر هم باشد. ارنست بِکِر، مردم‌شناس فرهنگی، می‌نویسد: «زندگی کامل یعنی زندگی ضمن آگاهی از ترسی که در پس همه‌چیز قرار دارد.» ترس خجالت ندارد. اما ترس از مرگ یکی دیگر از ترس‌های مربوط به آینده است؛ یکی دیگر از ترس‌های انتزاعی‌ای است که ما را از زمان حال دور می‌کند. پس جواب ترس ما اینجاست و اکنون است و واقعی است.

وقتی در اوج افسردگی بودم، ترس من از زندگی به اندازه ترسم از مرگ بود. هم از درد زندگی می‌ترسیدم و هم از نابودی حاصل از مرگ. شاید متناقض به نظر برسد؛ اما هیچ‌وقت به اندازه زمانی که آشکارا دوست داشتم خودکشی می‌کردم، از مرگ نمی‌ترسیدم. به نظر می‌رسید این دو ذاتا به هم مرتبط هستند. متضاد هم بودند، ولی یکی بودند. عدم قطعیت ترس را تشدید می‌کند و انتخاب درد عدم قطعیت را کم می‌کند و آن را به چیزی کنترل‌شدنی تبدیل می‌کند. واقعا احمقانه است. می‌خواستم بمیرم، چون نمی‌خواستم بمیرم.

این‌کتاب با ۲۰۸ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...