کتاب «بازداشتگاه بردگان» [Barracoon: The Story of the Last "Black Cargo"] اثر زورا نیل هرستن [Zora Neale Hurston] با ترجمه‌ مهدی گازر روانه‌ بازار کتاب شد.

بازداشتگاه بردگان» [Barracoon: The Story of the Last "Black Cargo"]  زورا نیل هرستن [Zora Neale Hurston]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از فارس، زورا نیل هرستون، رمان‌نویس و نویسنده داستان‌های کوتاه آمریکایی بود. او در طول زندگی خود چهار رمان و بیش از ۵۰ داستان کوتاه، نمایشنامه و مقالات منتشر کرد. بهترین و مهم‌ترین اثر او رمان «چشمان او به خدا می‌نگریست» است که در سال ۱۹۳۷ میلادی منتشر شد. او ۱۳ سال پس از انتشار این رمان درگذشت و در مکان نامعلومی دفن شد که سنگ قبرش هیچ نام و نشان و علامتی نداشت. به تدریج محل دفن این چهره سرشناس ادبیات آمریکا به دست فراموشی سپرده شد.

«بازداشتگاه بردگان» روایتی مستند از آخرین محموله سیاه، رمانی منتشر نشده از زورا نیل هرستن نویسنده آمریکایی ـ آفریقایی است که برای نخستین بار در ماه می سال ۲۰۱۸ و پنجاه و هشت سال پس از درگذشت وی منتشر شد.

این کتاب روایتی واقعی و مستند از زندگی آخرین بازمانده‌ دوران تجارت برده در آتلانتیک است داستان بردگانی که با کشتی و به صورت قاچاق از آفریقا وارد آمریکا می‌شدند.

به گزارش نیویورک تایمز این شاهکار هرستن جزو پرفروش‌های سال ۲۰۱۸ بوده است. این رمان امکان دسترسی دلهره آور به یکی از فاجعه‌بارترین جنایات دوران مدرنیته را میسر می‌سازد، جنایتی که وقتی از زبان قربانی‌اش بازگو می‌شود بسیار ملموس‌تر انگاشته می‌شود.

انتشارات قدیانی رمان بازداشتگاه بردگان را در قطع رقعی و ۱۸۵ صفحه در نوبت اول چاپ و قیمت ۴۲۰۰۰ هزار تومان در اختیار علاقه‌مندان قرار داد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...