«گاوگُم» اثر علی علی نژاد توسط انتشارات روزنه منتشر شد.

گاوگم»  علی علی نژاد

به گزارش کتاب نیوز، رمان «گاوگُم» با قصه‌ای بومی و معاصر از مردم مازندران و با نمایش پررنگ فرهنگ و سبک زندگی و آداب مازندرانی نوشته شده است.

علی علی نژاد متولد سال 1353 است و پیش از این مجموعه داستان «دبیر بهشت» و داستان بلند «به این خاک بگو» از او منتشر شده است.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:

گاوگم قصه آدم‌های بی‌نشان است. در یک تاریخ گم شده، در یک جغرافیای پنهان که شرح آن از قصه‌های پیران، سینه به سینه آمد و گم شد در هیاهوی بسیار این روزان. وقتی به قلم آمد، راست و ناراست آن طعنه به افسانه می‌زند. چه کسی باور می‌کند «آجان» پسرک یتیم هفت ساله، هر روز از میانه بیشه زاران سیاه، بیست‌وپنج کیلومتر پیاده برود تا بار و بُنه ارباب را به منزل برساند؟ چه کسی باور می‌کند «ماوی» ملاباجی چهارده ساله، یک مثنوی مَثل و مَتل توی سینه دارد؟ و که می‌داند کدام‌یک از پسران اسیر گاوسرای ارباب، عشق او را به سینه می‌کَشد؟ گاوگم قصه یک قصه یک فرار است از اسارت گاوسرا به شهر. از تاریخ و جعرافیای پنهان به روشنای شهری در دوردست.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:
«...دوشنبه‌بازار و سه‌شنبه‌بازار و چهارشنبه‌بازار. بارفروش‌ها گرگ‌ومیش صبح از دهات با اسب و استر می‌آمدن و گاوگُمِ هوا برمی‌گشتن. هر کی زودتر می‌رسید، نزدیک‌تر به مسجد و کوچه‌ها و بنِ درخت‌ها بساط می‌کرد. دهاتی‌هایی که راه‌شان دور و دراز بود عقلی کردن و شب‌ها پای بساط‌شان خوابیدن. لاوَن زدن بالای بار و بورشان از زور آفتاب و باران. چادر و لاوَن شد دکّه. پشت دکه‌ها چند در اطاق از خشت و چوب ساختن برای منزل کردن. اَفرابُن و اُجابُن هم شد محله‌ی روستای بارفروش‌ده. شهرتِ دِه به تجار بندر مشهدسر رسید و بار بردند و بار آوردن. بارفروش‌ده روی خرابه‌های مامطیر سبز شد. بزرگ شد. شهر شد با محله‌های بسیار. هنوز تا هنوزه کلاغ‌مسجد هست. پنجشنبه‌بازارش هست، اما کسی از اهالی، قصه‌ی کلاغِ معجز رو نمی‌دونه. گتِ‌آقا و گت‌نِنا آخرین آدمون شهر بودن که این قصه رو با خودشون بردن زیرِ گِل...»

«گاوگم» اثر علی علی نژاد در 270 صفحه و با قیمت 71 هزارتومان در دسترس علاقمندان به داستانهای ایرانی قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...