رمان «جان کندن» نوشته مهدیس غنی‌زاده از سوی نشر چشمه به کتاب‌فروشی‌ها راه یافت.

جان کندن مهدیس غنی‌زاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مهدیس غنی‌زاده درباره فضاسازی این کتاب می‌گوید: فضاسازی اغلب از موضوع رمان تبعیت می‌کند و موجب تعیین لحن داستان می‌شود؛ بنابراین فضاسازی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

این رمان عاشقانه‌ای سیاسی است که در بستر اتفاقات دهه پنجاه بوجود می‌آید. در همه‌جای رمان هوایی ابری و بارانی است که به نوعی به اندوه راوی در اتفاقات و مرگ دوست خوبش فرهاد اشاره دارد. راوی در همه‌جا خودش را شدیدا مقصر می‌داند و همیشه خشم و ناراحتی شدیدی نسبت به اطرافیان و همسر و حتی خودش دارد و همین مساله نکته پیش‌برنده قصه است. راوی مدام به گذشته و خاطرات خوشی که با فرهاد داشته، اشاره می‌کند که پر از ترانه، آهنگ، شوخی و غذا است که فضای کلی رفاقت آن دوران را می‌سازد.

وی ادامه داد: شخصیت‌پردازی در این رمان به‌صورت غیرمستقیم یا نامحسوس به خواننده معرفی شده است. به عنوان مثال برای ترسو جلوه‌دادن شخصیتِ راوی، بارها او در موقعیت‌های مختلف مثل شرکت در تظاهرات، جنگ و جاهای دیگر فرار کرده است. یا خوشگذران بودن شخصیت فرهاد را با غذاخوردن و شوخی‌هایش نشان دادم. یا شخصیت شیرین با انتخاب نادرستش نشان از عجول بودن و بی‌حوصله بودنش هست و اگر این‌ها را بدانیم درک بهتری از رمان و شخصیت‌ها پیدا خواهیم کرد.

غنی‌زاده درباره فرم و روایت داستان توضیح داد: تمرکز روایت در این رمان به‌صورت من راوی و با فرم جریان سیال ذهن است که مدام راوی با دیدن هرچیز یا اتفاقی یاد گذشته و حوادث مربوط به آن دوره از زندگی‌اش می‌افتد که به شکل رئال روایت می‌شود و فرم آن پیچیدگی خاصی ندارد.

وی با اشاره به چالش‌ها و تجربه‌هایش در نگارش این رمان اظهار کرد: برای نوشتن این رمان به دلیل این‌که در آن دوران حضور نداشتم، سعی کردم با مصاحبه با آدم‌های آن دوران و خواندن کتاب روایتم را بسازم. عمده کتاب‌هایی که خواندم، به خاطرات اشخاص در دهه پنجاه، یادداشت‌های علم، خاطرات زندان محمدعلی عمویی، شب هول نوشته هرمز شهدادی، سفر شب نوشته بهمن شعله‌ور و عمده کتاب‌ها و رمان‌هایی که در دهه پنجاه نوشته شده بود، بازمی‌گردد.

این نویسنده با بیان این‌که نگارش رمانی با موضوع آثار و تبعات جنگ را به‌تازگی به پایان رسانده است، گفت: نمایش‌نامه‌ای دارم که به‌زودی از سوی نشر آماره به چاپ می‌رسد.

کتاب «جان کندن» نوشته مهدیس غنی‌زاده، در 126 صفحه، به قیمت 42هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر چشمه راهی بازار کتاب شد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...