مجموعه داستان کوتاه «ارواح قصه می‌گویند» با گردآوری شیوا مقانلو توسط نشر صاد منتشر شد.

ارواح قصه می‌گویند

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مجموعه داستان کوتاه «ارواح قصه می‌گویند» با گردآوری شیوا مقانلو در ۲۳۲ صفحه و دو نسخه‌ الکترونیکی و کاغذی به همت نشر صاد منتشر شد. نسخه‌ کاغذی کتاب با قیمت ۶۰ هزار تومان و نسخه‌ الکترونیکی آن نیز با قیمت ۳۰ هزار تومان قابل دریافت است.

داستان‌های این مجموعه از بین بهترین و محبوب‌ترین داستان‌های انگلیسی‌زبان و قدیمی دنیا انتخاب شده است، که تحت‌عنوان قصّه‌های کلاسیک ارواح تقسیم‌بندی شده‌اند. حال‌وهوای حاکم بر این قصّه‌ها بیش از ترس و وحشت، از جنس وهم و اندوه است که شاید این امر به‌خاطر ویژگی عام ادبیات داستانی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باشد؛ نمایش رنج‌ها، تردیدها، اندوه‌ها و کابوس‌های بشری در قالب ادبیاتی وزین، آهنگین، اندوهگین و رمانتیک.

این داستان‌ها ساده و خوش‌آوا و سرراست‌اند و ترس مطرح‌شده در آن‌ها هم ملموس و قابل‌فهم؛ ترسی هم‌خانواده با سردرگمی و وهمی که همه‌ ما در برخورد با پدیده‌هایی تجربه می‌کنیم که در ابتدا برایمان ناشناخته و غیرقابل‌توضیح‌اند؛ اما به‌تدریج درمی‌یابیم که تنها بخشی از جهان درون و بیرون آدمی‌اند که یا دلیلش را نمی‌شناخته‌ایم یا اصلاً پیِ دلیل نبوده‌ایم.

این رویکرد ادبی اصیل و این نگاه ژرف و قابل‌تأمل به روان بشر، بسیار متفاوت است با رویکرد رایج و امروزی ادبیات و سینمای جهان که به‌تصرف خون‌آشامان شهوت‌زده و مجنونان ارّه‌به‌دست و رخدادهای هولناک و دل‌آزار فراطبیعی درآمده است. در داستان‌های کتاب حاضر، وحشت فقط بهانه‌ای است برای نمایش بی‌واسطه‌ی روح آدم‌هایی که ناامیدند، کینه‌توزند، عاشق‌اند، بی‌انگیزه‌اند، شکست‌خورده‌اند و بیش از همه معمولی‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...