کتاب «دانه‌ها و درخت‌ها» [Seeds and Trees] نوشته براندن والدِن [Brandon Walden] و ترجمه معصومه نفیسی برای کودکان بالای هفت سال از قدرت کلمات و تاثیرگذاری آنها می‌گوید و با افزایش اعتماد به نفس کودکان، نتیجه مهربانی کردن را به آنها نشان می‌دهد.

دانه‌ها و درخت‌ها» [Seeds and Trees] براندن والدِن [Brandon Walden]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از فارس، کتاب «دانه‌ها و درخت‌ها» نوشته براندن والدِن، تصویرگری کوین و کریستین هودِشِل و ترجمه معصومه نفیسی توسط کتاب‌های زرافه (دپارتمان کودک و نوجوان انتشارات سیمای شرق) برای کودکان هفت‌سال به بالا و در ۳۶ صفحه و قطع خشتی منتشر شد.

کتاب «دانه‌ها و درخت‌ها» همراه با تصاویری جذاب و زیبا و داستانی روان، از قدرت کلمات می‌گوید و اثر آن را بر احساسات و عواطف انسان‌ها نشان می‌دهد.

این کتاب برای پرورش اعتماد به نفس کودکان بسیار مناسب است و به آنها کمک می‌کند نسبت به خود و دیگران مهربان باشند و برای بیان احساسات خود از کلمات درستی استفاده کنند.

براندن والدِن نویسنده این کتاب که پدر پنج کودک است، می‌گوید «دانه‌ها و درخت‌ها» داستان زندگی خود اوست و تلاش کرده تا آن را به داستانی کودکانه تبدیل کند. او در این اثر که حامل پیام کلیدی عشق و محبت است نشان می‌دهد کلمات قدرتمند هستند، آنها می‌توانند آسیب بزنند یا التیام بخشند.

کوین و کریستین هودِدشِل زوج تصویرگر این کتاب فعالیت خود در عرصه هنری و تصویرگری را از سال ۲۰۰۸ آغاز کرده‌اند و فعالیت‌های داوطلبانه‌ای در راستای آموزش هنر و کتابخوانی به کودکان انجام می‌دهند.

معصومه نفیسی از مترجمان شناخته شده حوزه کودک و نوجوان، این کتاب را به کودکان ایران که مانند دانه‌هایی سبز برای این دیار کهن هستند تقدیم کرده است.

در خلاصه کتاب «دانه‌ها و درخت» آمده است:

شاهزاده کوچک با هرکس روبه‌رو می‌شود، به او دانه‌هایی(کلمه‌هایی) می‌دهد و از او دانه‌هایی می‌گیرد و جمع‌آوری می‌کند. مدت‌ها بعد، متوجه می‌شود دانه‌های درختان سیاه به دنبال صدمه زدن به دانه‌های درختان سبز هستند و کشف می‌کند که می‌تواند درختان سیاه را قطع و ریشه‌کن کرده، دانه‌های سبز را جایگزین دانه‌های سیاه کند. «مراقب آن‌چه آبیاری می‌کنید باشید، چرا که بدون تردید آنها رشد خواهند کرد.»

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...