به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «هیولا مینزی»[Minzi Monster in der Schule]، نوشته فریدبرت اشتونر [friedbert stohner]، داستان هیولایی به نام مینزی را روایت می‌کند که سعی دارد هیولای ترسناکی باشد؛ اما همه او را یک هیولای فسقلی و ناز می‌دانند، این اثر با ترجمه زهرا سادات میر‌هاشمی در نشر کتاب چ به چاپ رسیده است.

هیولا مینزی»[Minzi Monster in der Schule]، فریدبرت اشتونر [friedbert stohner]

نویسنده سعی دارد داستان هیولایی را روایت کند که دوست دارد ترسناک باشد، همه سعی و تلاش او در همین راستا است. او همچنین سعی می‌کند برای رفتن به مدرسه هیولاها ترسناک جلوه کند و همه وسیله‌هایش عجیب و غریب باشد؛ اما همه او را هیولایی ناز و فسقلی می‌دیدند تا این‌که مینزی کوچولو با معلم مدرسه‌اش دعوایش می‌شود و تصمیم می‌گیرد به خانه برگردد و دیگر هیچ‌ وقت به آنجا بازنگردد؛ اما پاک‌کن دردسرساز مینزی باعث به وجود‌ آمدن روایت‌های خنده‌داری می‌شود که خواننده کتاب از خواندن این اثر پشیمان نمی‌شود.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«وای! چه گوگولی مگولی است»
همه با دیدن مینزی همین را می‌گویند، اما او دیگر نمی‌خواهد یک هیولای بامزه باشد. مینزی عصبانی می‌شود، چشمانش را می‌چرخاند و می‌غرد، اما باز هم کسی از او نمی‌ترسد. خوشبختانه در مدرسه به هیولاهای کوچک یاد می‌دهند که چه‌طور خطرناک باشند.
در اولین روز مدرسه اتفاق عجیبی می‌افتد و همه‌ی بچه‌ها به هم می‌گویند که باید مراقب مینزی باشند، چون خطرناک‌ترین پاک‌کن جهان را دارد! و این پا‌ک‌کن وحشی آغاز بزرگ‌ترین آشفتگی در تاریخ مدرسه‌ی هیولاهاست.»

«هیولا مینزی» اثر فریدبرت اشتونر، با ترجمه زهرا سادات میر‌هاشمی در 83 صفحه و شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 30000 تومان از سوی انتشارات کتاب چ راهی بازار چاپ شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...