رستاخیز خاطره‌ها | الف


در تاریخ ادبیات و فلسفه کم نبوده‌اند کتابهایی که بیش از خودشان، آثاری که درباره آنها نوشته شده را خوانده‌اند. «در جستجوی زمان از دست رفته» یکی از شاخص‌ترین این آثار است که در ایران آثار گوناگونی درباره آن بیشتر ترجمه و گاه تألیف شده است. «فانوس جادویی زمان» اثر داریوش شایگان که به همت نشر فرهنگ معاصر منتشر شده در همین دسته جای می‌گیرد.

فانوس جادویی زمان داریوش شایگان

او در مقدمه این کتاب نوشته است «با مطالعه دقیق کتاب در جستجوی زمان از دست رفته، این رمان را چون اقیانوس عظیمی یافتم که خواننده‌ی بدون قطب نما را سرگشته در دل امواج خود گم می‌کند. پس به این فکر افتادم که روشن ساختن مقصود و جوهره‌ی رمان بی‌همتای پروست برای خواننده ایرانی راهگشا خواهد بود.» البته این بدان معنا نیست که شایگان کتابی تدارک دیده تا با ارائه جزئیات و خلاصه داستان کار خواننده را راحت کند تا به جای کار دشوار مطالعه رمانی مفصل و پیچیده، عصاره‌ی فشرده شده وقایع را بخواند.

شایگان با توجه به آشنایی دیرینه‌اش نسبت به این کتاب، به خوبی آگاه بوده که در این صورت هیچ چیزی از ارزش رمان برجای نمی‌ماند. در واقع این رمان عمده‌ی ارزش‌هایش را مدیون جزئیاتی است که پروست با وجود بیماری، با آن پشتکار خلق کرده بود. بنابراین چنان که اشاره کرده کوشیده قطب نمایی در اختیار مخاطبانی قرار دهد که به دل این اقیانوس عظیم می‌زنند. قطب نمایی که در حین سفر به کار می‌آید، یعنی در هنگام خواندن رمان.

روایت است وقتی آندره ژید جلد نخست رمان پروست را خواند، آن را رد کرد! بعدها گفت نپذیرفتن «درجستجوی زمان از دست رفته» یکی از بزرگترین اشتباهات زندگی‌اش بود. اگر او بعد از خواندن جلد اول دچار اشتباه شد، بودند کسانی که پس از خواندن مجموعه هفت جلدی آن نیز همچنان دچار سو تفاهم بودند.

نویسندگان چپ‌گرا اغلب به دلیل خاستگاه طبقاتی پروست میانه‌ای با این نویسنده بورژوا نداشتند؛ اما سوای آنها نویسندگانی که ادعاهای نو گرایی داشتند هم کم دچار اشتباه نشدند. ناتالی ساروت با کج فهمی در ماندگاری شاهکار پروست تردید کرد و گفت در آینده نزدیک از این رمان بی‌رمق نشانی نخواهد ماند و نهایتا تنها در تاریخچه‌های ادبی به عنوان شواهدی از دورانی پایان یافته، با ستایشی گنگ و مبهم از دور نگریسته می‌شود! اما از روزگار چنین اظهار نظرهایی قریب به هفت یا هشت دهه گذشته و اگر خود گوینده‌ها نیز نظرشان عوض نشده باشد؛ گذر زمان بر ماندگاری و ارزش کار پروست مهر تایید زده است.

با وجود اینکه در دهه‌های اخیر تا حد زیادی این قبیل تردیدها کنار رفته اند و جایگاه پروست و شاهکارش تثبیت شده است و ندای تعریف و تمجید از هر طرف بلند است، اما به ندرت کسی تلقی درستی درباره این رمان دارد، چراکه عمده دیدگاه‌های آنها نه به واسطه مطالعه کتاب که به دلیل نخواندن آن و متکی بودن به نظریات منتقدان و روزنامه نگاران حوزه ادبیات است. از این نظر دور نیست اگر این رمان را شاهکاری خوانده نشده محسوب کرد. حجم طولانی رمان، دشواری زبان آن و نوع روایت که حاصل نگاه خاص پروست به مقوله زمان است و دور بودنش از حادثه محوری و فراز و فرودهای دراماتیک از جمله دلایل خوانده نشدن این رمان مشهور و مهم تاریخ ادبیات فرانسه است. اما از طرفی رایج بودن این دیدگاه که در جستجوی زمان از دست رفته رمانی است که از هر جایی می‌توان خواندن آن را شروع کرد، موجب شده بسیاری به تورق هر از گاهی و خواندن اتفاقی بخش‌های از آن بسنده کنند. بخش‌هایی که اگرچه زیبایی زبان و نثر پروست را در خود دارد؛ اما در عین حال صرفا نوشیدن جرعه هایی است از بحری عظیم.

دومین ویژگی مهم «فانوس جادویی زمان» در همین رابطه شکل می‌گیرد. یعنی بحث چگونه خواندن رمان. شایگان نیز همانند خود پروست باور دارد که برای درک کامل ارزش‌های این رمان باید آن را کامل خواند، نه پاره پاره.

پروست در نامه‌ای به پل سوده می‌نویسد: «مرم اغلب به این این نکته توجه نمی‌کنند که کتاب‌های من همانند یک بنا طرح ریزی شده... این واقعیت را نباید نادیده گرفت که که آخرین صفحات زمان بازیافته (که پیش از بقیه صفحات کتاب به نگارش در آمده) درست روی فصل اول طرف خانه سوان بسته خواهد شد.»

با این اوصاف شایگان که از دیرباز در فکر نوشتن درباره پروست و شاهکارش بوده، دست روی مهمترین آفت‌هایی که این رمان در ارتباط مخاطبان روبه رو بوده، یعنی خوانده نشدن و یا پاره پاره خواندن آن. گذاشته است. نکته‌ای که باعث نادیده ماندن دیدگاه پروست نسبت به مقوله زمان و تداعی آن در کلیت این رمان شده بود.

شایگان کتاب خود را در شش فصل نوشته‌است. البته کتاب با یک مقدمه مفصل آغاز می‌شود که مدخل بسیار خوبی است برای ورود به اصل کتاب، بخصوص در رابطه با مشخص ساختن نوع رویکرد شایگان نسبت به این رمان و کلید ورودش به دنیای پروست برای درک جوهره اثرش. عناوین فصول شش‌گانه بدین قرارند: کتاب فانوس جادویی زمان شامل شش فصل اصلی به این شرح است: «مارسل پروست پیش از آفرینش رمان در جستجوی»، «زمان از دست رفته»، « خواب – خاطره»، «روان‌شناسی در فضا، حلقه من، زمان – مکان»، «جستجو: حکایت یک سیر و سلوک» / «هنر و جوهر» / «زمان بازیافته».

فصل اول این کتاب، چنانکه در آثاری از این دست مرسوم است، مروری گذرا دارد به زندگی مارسل پروست و فعالیت‌های ادبی او در ایام پیش از نوشتن شاهکارش. کتابی که سالهای آخر عمر او را تماما به خود اختصاص داد و همزمانی این سالها با جنگ جهانی اول، اوقات فراغتی برای او همراه داشت که باعث شد رمانی را که ابتدا سه جلد برای آن پیش بینی کرده بود، در هفت جلد گسترش و پرورش داد.

فصل دوم و سوم کتاب بن مایه‌های بنیادینی که ساختار محتوایی کتاب بر آنها استوار شده است شرح داده می‌شود. طبیعی است رمانی که با روایت خواب آغاز می‌شود و نقطه عزیمت آن با تداعی خاطرات پنهان در ناخودآگاه راوی در زمان حال شکل می‌گیرد. فصلی به خواب و خاطره اختصاص یابد و یا شکل متکثر من راوی در سیر زمان و مکان‌های مختلف رمان، از منظر روان شناسانه مورد توجه قرار گیرد. جنبه روانشناسانه این رمان از نقاط قوت آن محسوب می‌شود که شایگان در فصل سوم تمرکز نکته بینانه‌ای روی آن دارد. اهمیت مکان‌ها مانند شخصیت‌ها بسیار مهم است، از این رو به مکان‌های کتاب نیز باید توجه شود. هر شخصیت نیز «من»های مختلفی دارد که در موقعیت‌های متفاوت باعث می‌شود واکنش متفاوتی از خود نشان دهد. زمان اما مهم‌ترین عنصر کتاب است که در فصل سوم به شکل دقیق مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل چهارم کتاب از مهمترین و خواندنی ترین بخش‌های آن است، شایگان که کتاب جستجو را به نوعی دارای مایه‌های عرفانی می‌داند، آن را شرح یک سیر سلوک می‌نامد که سیر و سلوک شخصیت اصلی را می‌توان در جلدهای مختلف رمان پی گرفت و به خطی از داستان رسید که در واقع خط روایی آن را می‌سازد. نا گفته پیداست جستجو رمانی است که بیشتر از از حرکت درونی برخوردار است، اما نتیجه و تاثیرات آن را در روابط شخصیت‌های رمان می‌توان دید. در این فصل که هر بخش از آن به یک جلد از رمان اختصاص یافته و سعی شده و علاوه بر شرح عصاره داستانی به تغییرات درونی و بیرونی رمان پرداخته شود. خواندن همزمان این بخشها با مطالعه هر کتاب از مجموعه جستجو می‌تواند کمک حال مخاطب برای درک بهتر رمان باشد. افزون بر این شایگان به حواشی انتشار هر جلد از کتاب پرداخته و از واکنش منتقدان نیز گفته است.

در فصل پنجم کتاب شایگان کوشیده از منظری نشانه شناسانه به ویژگی‌های رمان جستجو پرداخته و هنر رمان‌نویسی پروست را مورد توجه قرار دهد. فصل ششم کتاب حاضر، به جلد آخر رمان جستجو می‌پردازد و عصاره داستانی آن را مورد توجه قرار می‌دهد و می‌کوشد به جمع بندی درونمایه آن بپردازد. پایان بخش کتاب نیز به منابع، نمایه و عکسهایی از دوره‌های مختلف زندگی پروست اختصاص یافته است. سخن پایانی اینکه «فانوس جادویی زمان» بهترین کتابی است که اگر قصد خواندن شاهکار پروست را دارید می‌توانید به آن رجوع کنید. کتابی که به شما توصیه می‌کند، اصل کتاب را بخوانید، از آغاز تا پایان و البته برای درک بهتر رمان نیز می‌توانید، آن را دم دست داشته باشید که حقیقتا قطب نمای خوبی است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...