اسماعیل امینی طنز مثنوی معنوی را فراگیر می‌داند و معتقد است طنز در مثنوی به حکایت‌ها و ابیاتی خاص منحصر نیست و هیچ صفحه‌ای از مثنوی را خالی از طنز نمی‌داند.

اسماعیل امینی خندمین‌تر افسانه

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، جناب مولانا جلال‌الدین محمد بلخی در کنار تمام شوریدگی و شیدایی‌اش، پر است از شوخ‌طبعی‌های ویژه‎‌ای که طنزآوری‌های بسیاری را در نثرها و اشعارش خلق کرده است. این‌جریان به‌ویژه در مثنوی معنی برای خود جایگاه ویژه و مشهودی دارد؛ موضوعی که اسماعیل امینی در کتاب «خندمین‌تر افسانه» که توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده، به شکلی مبسوط سراغش رفته و از آن نوشته است. نام کتاب موردنظر هم، برگرفته از بیتی از همین اثر مولوی است که می‌گوید: «خندمین‌تر از تو هیچ افسانه نیست/ بر لب گور خراب خویش ایست.»

امینی طنز در مثنوی را فراگیر می‌داند و معتقد است طنز در مثنوی به حکایت‌ها و ابیاتی خاص منحصر نیست و اگر درک و دریافت ناسازگای و بیان هنری تناقض را به عنوان تعریف بنیادین طنز بپذیریم، هیچ صفحه‌ای از مثنوی را خالی از طنز نمی‌بینیم. البته او این طنز را تماما ستایش نمی‌کند و در بخشی از کتاب اذعان کرده که داستان‌ها، حکایت‌ها و ابیات پراکنده‌ای در مثنوی هستند که فقط به دلیل دشنام‌ها، هتاکی، حاضرجوابی و رندی‌های خاص نوعی شوخ طبعی در آنها دیده می‌شود ولی سایر ویژگی‌‎های طنز و مطایبه را ندارند.

او در این‌اثر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که طنز و انواع آن چه کارکردی در مثنوی دارند و تا چه اندازه در جهت اهداف غایی مولانا از انشای مثنوی هستند؟ موضوعی که امینی در ۶ فصل و از جنبه‌های مختلفی به آن پرداخته است.

در فصل اول تحت عنوان «مروری بر ملاحظات نظری» او با استناد به سخن صاحب نظران، دو گونه طبقه بندی انواع طنز را توضیح دهد و در ادامه به بررسی تعریف ها و روش های طبقه بندی گونه های طنز بپردازد. فصل دوم کتاب، «نگاهی به کتاب تلخند» نام دارد. این کتاب از مهدی برهانی است و در آن، طنز در داستان های مثنوی بررسی شده است. در ادامه سومین فصل از طنز و اهداف عالی آن در مثنوی می‌گوید. جریانی که علاوه بر مرور نقش طنز در مثنوی به بحث هم‌نشینی گونه‌های هزل‌آمیز با حکایت‌های صوفیانه مولانا که از عرفان تا الهیات و... را شامل می‌شوند، می‌پردازد. «روش طبقه بندی طنز و شوخ طبعی در مثنوی و اختصاصات آن» عنوان فصل چهارم است و پنجمین فصل هم شامل خلاصه‌ای از حکایت‌های طنزآمیز مثنوی است که به ترتیب دفترها و شماره ابیات از آنها گفته شده است. همچنین در این فصل در پایان هر حکایت به شگردها مطایبه در آن حکایت هم اشاره شده است.

در آخرین فصل این کتاب نویسنده حکایت های طنز مثنوی را در چهار گروه شوخ طبعانه دسته بندی کرده و از آنها گفته است. مسائل جنسی و قبایح افعال و اسافل اعضا، باورهای مذهبی ظاهربینان، روش استدلال و مباحثه اهل فلسفه و منطق و دست آخر، خصلت های نکوهیده انسان عناوین این گروه‌ها از نگاه امینی هستند.

به طور کلی می‌توان گفت نویسنده سعی کرده تا در «خندمین‌تر افسانه» به طنز مولوی نگاه جامعی داشته باشد که در آن علاوه بر بیان دیدگاه شخصی‌اش از منابع مختلف هم بهره برده است. پرداخت به وجوه مثبت و منفی این جریان هم اتفاق دیگری است که در این اثر به چشم می‌خورد و در ۱۵۸ صفحه از آن گفته شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...