«خانه‌ی اشباح» عنوان داستانی از کتاب [Red Shorts] است از ولینا مینکوف [Velina Minkoff] که به‌تازگی توسط نشر سیب سرخ و با ترجمه فرید قدمی منتشر شده است.

خانه‌ی اشباح» عنوان داستانی از کتاب [Red Shorts] است از ولینا مینکوف [Velina Minkoff]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب جیبی «خانه‌ی اشباح» در مجموعه «پاره‌ها» منتشر شده است، در ۲۲ صفحه و با قیمت ۶۰۰۰ تومان. این کتاب جیبی ترجمه داستانی از این نویسنده بلغار است که به ماجرای دختری می‌پردازد که پس از سقوط کمونیسم در بلغارستان می‌خواهد خانه اجدادی‌اش را که توسط دولت سابق مصادره شده بود بازپس بگیرد. ولینا مینکوف از نویسندگان معاصر بلغارستان است که در پاریس زندگی می‌کند و آثارش را به سه زبان انگلیسی، بلغاری و فرانسوی می‌نویسد.

فرید قدمی اگرچه به عنوان نویسنده و مترجمی که تا به‌امروز سهم عمده‌ای در معرفی آثار نسل بیت، جیمز جویس و ادبیات مقاومت فلسطین داشته، مشهور است اما در سه سال اخیر توجه ویژه‌ای به ادبیات معاصر بلغارستان داشته و علاوه بر رمانی که با نام «کمون مردگان» درباره تجربیات شخصی‌اش در بلغارستان نوشته است، تا کنون پنج کتاب را از ادبیات بلغارستان به فارسی ترجمه کرده است.

قدمی که دبیر این مجموعه نیز است، می‌گوید: «من همیشه عاشق کتاب‌های جیبی بوده‌ام، کتاب‌هایی کوچک که آدم می‌تواند توی جیب‌اش بگذارد و در اتوبوس، مترو یا هواپیما در طول سفر بخواند. در کتاب‌های این مجموعه سعی کرده‌ام آثاری را برای ترجمه انتخاب کنم که اگرچه بسیار کوتاهند اما بتوانند بسیار تأثیرگذار هم باشند و خواننده‌شان را با افقی تازه در تفکر و زندگی روبه‌رو کنند. به‌زودی جلدهای دیگری نیز از این مجموعه منتشر خواهند شد که ترجمه سه نمایشنامه از تنسی ویلیامز و اثاری از کتی اکر، ویلیام باروز، بیسترا ولیچکوا و بویان بیولچف نیز در میان‌شان خواهد بود.»

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...