شماره جدید «نگاه نو» با عکس روی جلد لوریس چکناوُریان و پرونده ویژه بحران افغانستان منتشر شد.

نگاه نو پرونده ویژه بحران افغانستان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، بخش پرونده ویژه این شماره که به بحران افغانستان اختصاص دارد، با این مطالب همراه است: «جنگ افغانستان در آیینه آمار» نوشته آدلا سلیمان با ترجمه بهنام تهرانی، «بحران افغانستان، دیدگاه‌ها»، «چرا طالبان برآمده از مردم افغانستان نیست؟» مریم مزروعی، «انسداد» نوشته مسعود رضوی و «تضاد دولت و ملت بر سر پنجشیر» نوشته امیر هاشمی مقدم.

«ناسیونالیسم فرهنگی در ایران: پدیده‌ای کهن» نوشته سید آیت‌الله میرزائی، «به یاد هیلری پاتنم، فیلسوف برجسته معاصر ۱۹۲۶-۲۰۱۶» نوشته عبدالحسین آذرنگ، «همانندسازی فرهنگی و نسل‌کشی» نوشته سیما راستین، «شرایط اخلاقی قدرت‌جویی» نوشته ویتوریو هوسله با ترجمه مصطفی ملکیان، «شاه‌کُش» نوشته بهمن زبردست، «انگلا مرکل از نگاه دیگر» نوشته ناهید کشاورز و «نگاهی به تاریخ قوم ایغور» نوشته علی‌ پورصفر (کامران) در بخش مقالات این شماره از نگاه نو درج شده‌اند.

در بخش کارنامه لوریس چکناوریان هم این مطالب منتشر شده است: «۶۰ سال آفرینش هنری و خدمت به فرهنگ ایران» گفت‌وگوی علی میرزائی با لوریس چکناوریان، «داستان لوریس و من» نوشته یارتا یاران، «مردی به نام درخت» نوشته زینب مرتضایی‌فرد، «لوریس چکناوریان در قامت فردوسی موسیقی ایران» از علیرضا راد و «ارمنی، ایرانی، انسانی، جهانی» نوشته میرعلیرضا میرعلینقی.

«کتاب نه، سند محکومیت ملت ایران!» نوشته علی‌ میرزائی در بخش نقد و نظر، «چند شعر از چارلز بوکوفسکی» از وازریک درساهاکیان و «روکوئیم آلمانی» از خورخه لوئیس بورخس با ترجمه سپاس ریوندی در بخش داستان و شعر این شماره از نگاه نو درج شده است.

در بخش رویدادها و گزارش‌ها این مطالب را می‌خوانیم: «او بخفت و اقبالش نخفت؛ به یاد حبیب لاجوردی» نوشته امیرحسین آزاد، «شیرین چون مهر مادر؛ به یاد فرشته طائرپور» نوشته الوند بهاری، «دعوای رسانه‌ای برای حفظ هویت پوشالی!؛ نگاهی به قهرمان اصغر فرهادی» نوشته سعید نوری، «مرگ عاشق ایران و زبان ‌فارسی؛ به یاد محمدسرور رجایی» از پژمان موسوی، «و شعر از «جنوب» جاری بود!؛ به یاد صفدر تقی‌زاده» نوشته فرخ‌ امیرفریار، «بدرود اسطوره‌پژوه آرمان‌خواه؛ به یاد جلال ستاری» از عباس مخبر، «به یاد میکیس تئودوراکیس؛ موسیقی‌دان بزرگ معاصر» از وارزیک درساهاکیان، «نقش سبزرنگ مهر؛ به یاد صادق رحمت سمیعی» نوشته میرعلیرضا میرعلینقی و «مرگ در غربت؛ به یاد هرمز فرهت» نوشته سجاد پورقناد.

صد و سی‌امین شماره «نگاه‌نو» با صاحب‌امتیازی و مدیرمسئولی علی میرزائی در ۲۶۰ صفحه و با قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...