مجموعه داستان و نمایشنامه «میقان» نوشته زهرا مینوئی، به همت نشر داستان راهی کتاب‌فروشی‌ها شد.

میقان زهرا مینوئی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، این کتاب شامل دو نمایشنامه به نام‌های «میقان» و «طوطی ماهی» و سه داستان کوتاه با عناوین «آخرین سفر»، «طوفان» و «پنج‌شنبه‌های طلایی» است. نمایشنامه میقان از این مجموعه پیشتر تندیس زرّین اولین دوره‌ی جشنواره‌ی حیات (1395) را برای مینویی به همراه داشته است.

در بخشی از متن کتاب می‌خوانیم: «اگر تفنگِ برنوی لول‌بلندِ خوش‌دستِ خان‌رسول همراهش بود و کمی پول داشت، منتظرِ آمدنِ رشیده‌خانم نمی‌شد، حمیرا را از توی این اتاق‌های تودرتو پیدا می‌کرد، دستش را می‌گرفت و می‌بُرد به اتاقِ شاه‌نشینِ عمارت که با سقفِ آینه‌کاری زیبا و پنجره‌های رو به حیاطش سال‌هاست رنگِ مهمان و عروس به خود ندیده؛ اما بندِ چرمی تفنگ هنوز بر دوشش نیفتاده و قطارِ فشنگ دورِ کمرش نیست.
در این سال‌ها هر بار که خواسته تفنگ را که خودِ خان‌رسول گفته مالِ پسرِ ارشد است، برای شکارِ کَل و بز با خود ببرد، نگاهِ غضبناکِ خان‌رسول بازش داشته است.»

کتاب «میقان» نوشته زهرا مینوئی، در 108 صفحه، با شمارگان 300 نسخه، به قیمت 50 هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر داستان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...