چاپ سوم رمان «سیب ترش» نوشته فرشته نوبخت از سوی نشر چشمه به کتاب‌فروشی‌ها رسید.

سیب ترش فرشته نوبخت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، فرشته نوبخت درباره این اثر به ایبنا گفت: رمان «سیب‌ ترش» داستان چند دوست را روایت می‌کند که در اواخر دهه‌ی هفتاد، در یک دانشکده درس می‌خوانند و بر اثر جریانات و وقایعِ مربوط به کوی دانشگاه زندگی‌شان به ناگاه دستخوش تحولات و دگرگونی‌های عمیقی می‌شود، که تبعات آن به سال‌هایِ بعد و اواخر دهه‌ی هشتاد کشیده می‌شود.

نویسنده کتاب «از همان راهی که آمدی، برگرد» ادامه داد: «سیب ترش» در قالب رمان، تلاشی بوده برای درکِ رویاهای نسلی از جوانانِ پس از انقلاب اسلامی که دوره‌‌ای حساس و مهم از حیات سیاسی و اجتماعی ایران را تجربه کردند و به بلوغی تازه‌ رسیده‌اند.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «هوا کاملا تاریک شده و تو درست سی‌وهشت ساعت است که در کُمایی. با دستگاه نفس می‌کشی و نمی‌توانی حرف بزنی و من برایت می‌نویسم و راستش نمی‌دانم چرا دارم این کار را می‌کنم. باید بدانی بین ترمِ اول و دوم دانشکده صدبار تصمیم گرفتم همه‌چیز را رها کنم و برم و نمی‌دانستم دست و پایم را بند دوستی با تو بسته ...»

چاپ سوم رمان «سیب ترش» نوشته فرشته نوبخت، در 175 صفحه، به قیمت 54 هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر چشمه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...