بوکاچیو در کتاب خود، زنان را به لحاظ اخلاقی بدنام و به لحاظ عقلانی کُند معرفی میکند و فقط زمانی آنها را میستاید که در خدمت مردانند... به فکر ساختن اتوپیا یا مدینه فاضلهای برای زنان و درواقع «بانوان» است... باکرهای «نیکاندیش» و «راستکردار»... داستانها و روایاتی را از زندگی زنان بزرگ تعریف میکنند... سنخشناسی گوناگونی را از زنان ارائه میدهد: زنان بیوه، مادران، دختران، زنان جوان و... ظهور خرد، صداقت و عدالت در قالب یک زن
درحالیکه زنان امروزی هنوز هم سعی در تغییر دادن و به چالش کشاندن کلیشههای جنسیتیای دارند که تاکنون به طور سنّتی از آنان ترسیم شده است، کریستین دو پیزان [Christine de Pizan] در حدود ۶00 سال پیش برای اولین بار به چنین اقدام متهورانهای دست زد. «شهر زنان» یا در اصل کتاب «شهر بانوان» [The Book of the City of Ladies (La Cité des dames)] اولین اثری است که به همت یک زن و در دفاع و ستایش از زنان نوشته شده است. کریستین دو پیزان در این کتاب باورهای خود را از چشمانداز و منظری زنانه بیان میکند و به زنستیزی مردان میتازد. این اثر را بیشک میتوان اولین کار فمینیستی ــ به اصطلاح امروزی ــ در تاریخ زنان دانست.
کتاب «شهر بانوان» کریستین درواقع پاسخی است به کتاب «زنان مشهور» بوکاچیو. بوکاچیو با الهام از کتاب «زندگی مردان نامی» پترارک، زنان مشهور خود را به سبکی زندگینامهای و درباره زنان نوشت. او 106 شرح حال مختصر از زندگی زنان نوشت که هم زنان بافضیلت را دربرمیگرفت و هم زنان بدنام را. کریستین معتقد بود که این کتاب دیدگاههای مردسالارانهای دارد که در آن با زنان و تواناییهای عقلانی و ویژگیهای اخلاقیشان غیرمنصفانه برخورد شده است. بوکاچیو در کتاب خود، زنان را به لحاظ اخلاقی بدنام و به لحاظ عقلانی کُند معرفی میکند و فقط زمانی آنها را میستاید که در خدمت مردانند. اگرچه تلخکامی و شکست بوکاچیو در عشق سبب شد تا او که پیش از این همیشه در ستایش از زنان و عشق مینوشت ناگهان نوشتههایش در اینباره به زنستیزی تلخ و گزندهای تبدیل شود، بلوغ زودهنگام جسمانی او و محذورات اخلاقی و مذهبیاش نیز در این باره بیتأثیر نبود. به هرحال، بوکاچیو به همراه پترارک و دانته از اولین بنیانگذاران اومانیسم در اروپا بودند.
این مردان اساس رنسانس و نوزایی را شکل دادند و نه تنها با مطالعه و بررسی آثار کلاسیک به حک و اصلاح و کشف دوباره متون باستانی پرداختند، بلکه برای پیشبرد ادبیاتی بر اساس زبانهای جدید ــ و نه فقط لاتین که زبان انحصاری آن دوره بود ــ معیارهایی را برای داشتن فرهنگی نو بهدست دادند که یکی از این معیارها نوشتن با زبانی بومی و مادری بود. بدون این مردان، و بهخصوص بوکاچیو، اوج گرفتن رنسانس ایتالیایی و عاقبت و سرانجام آن به لحاظ تاریخی قابل درک و فهم نبود. نوشتن به زبان مادری همان چیزی است که کریستین نیز در آثار و نوشتههای خود بهکار میبندد و شاید به جرأت بتوان گفت که کریستین دو پیزان نیز همراه با این مردان در شکوفایی عصر نوزایی و رنسانس سهیم است. او ادبیات جدیدی را به دنیا عرضه کرد که در آن عقلباوری و خردگرایی رنسانس بهخوبی مشهود است. کریستین با الهام از شرح آکویناس بر متافیزیک ارسطو و به پیروی از او، از «خرد» بهعنوان والاترین فضیلت عُقلایی یاد میکرد و استفاده از این مفهوم را راهحلی برای مسائل و مشکلات جامعه عصر خود میدانست ــ همچنانکه برای جوامع امروزی نیز چنین است.
نوشین شاهنده در مقدمهای بر این کتاب مینویسد: «کتاب شهرخدای آگوستین الهامبخش کریستین برای نامگذاری کتاب شهر بانوان شد. در این کتاب کریستین به فکر ساختن اتوپیا یا مدینه فاضلهای برای زنان و درواقع «بانوان» است. تکیه او بر لفظ «بانو» بیانگر این اندیشه است که شهر او شهری خواهد بود با جمعیتی از زنان نجیب، شریف و باایمان و منظور او از «بانو» تعریفی از زن است که اصالت او را در روح و ویژگیهای روحانیاش نشان میدهد و نه در تولدش. در این شهر هر زنی میتواند خود و تواناییهای زنانهاش را بیهیچ حدومرزی کشف و ابراز کند. کریستین از تمامی زنانی که در گذشته، حال و آینده حضور دارند دعوت میکند تا به شهر او بیایند؛ شهری که در آن درباره زنان نه براساس معیارهای مردان که مطابق با میزان استعداد و بارور ساختن اندیشه و تواناییهای روحی و اخلاقی خودشان قضاوت خواهد شد. کریستین برخلاف بوکاچیو فقط درباره زنانِ خوب مینویسد. کتاب شهر بانوان شکلی تمثیلی و روایتی دلنشین از گفتگویی است که میان کریستین و سه بانو یا الهه «خرد»، «صداقت» و «عدالت» صورت میگیرد. این سه بانو در رؤیایی ــ نه رؤیا که در کشف و شهودی ــ بر کریستین ظاهر میشوند و ساختن شهری آرمانی را برای زنان و به دست او اعلان میدارند.
کریستین برگزیده شده تا با کمک این سه بانو شهری را بنا کند که در آن زنانی با فضیلت سکنا گزینند، زنانی که دارای فضایلی چون خردمندی، مهربانی، تدبیر، وفاداری، شجاعت، پاکدامنی، صبوری، پایداری، هوشیاری و ذکاوتند. این سه بانو با آشکار ساختن بزرگی زنان در ساختن شهر به کریستین کمک میکنند. روش آنان اثبات اشتباه مردانی است که درباره زنان بهگزاف داد سخن سردادهاند و این کار را با به تصویر کشاندن تاریخ و نمایش خطاهای نویسندگان مردی انجام میدهند که تا آن زمان علیه زنان نوشته بودند. فرایند ساختن شهر، تمهیدی ادبی است تا از طریق آن کریستین بتواند کل تاریخ زنان را به تصویر کشد. هر یک از این سه بانو برای او داستانها و روایاتی را از زندگی زنان بزرگی تعریف میکنند که یا شخصیتهایی واقعی و تاریخیاند ــ چه در دوران باستان و چه در عصر خود کریستین ــ یا شخصیتهایی نمادین و اسطورهای، تا از این طریق فضایل زنانه را آشکار سازند. بانوی خرد، بانویی است که شهر زنان را پی میریزد، دیوارها و حصارها توسط بانوی صداقت و سقفها و طاقها به دست بانوی عدالت بنا میشود. تفکر سهگانه کریستین دو پیزان که خود را در چهره این سه بانو نشان میدهد، نیز حاکی از تثلیثی است که در مسیحیت وجود دارد. کریستین زن مسیحی دینداری بود و در سه معماری خود به ترتیب به سه ویژگی انسانی، انسانی ـ خدایی، و الهی میپردازد.
کریستین پرسشهای بسیاری را مطرح میکند و این سه بانو هر یک بهنوبه خود به او پاسخ میدهند. کریستین با بانوی خرد درباره زنستیزی مردان و انگیزههای آنان برای این کار سخن میگوید. بانوی خرد اذعان میدارد که انگیزه مردان برای زنستیزی ــ اگرچه گاه این زنستیزی براساس دلایلی منطقی استوار بوده ــ اغلب ناکامی در عشق و تنفر شخصی مردان نسبت به زنان بوده است. او اثبات میکند که زنان بسیاری برای فرهنگ انسانی و جهانی ما ویژگیهای مهمی را بهوجود آوردهاند و با نام بردن از زنان مشهور بسیاری در حوزههای سیاسی، کشورداری، علوم مختلف، هنر و فلسفه، بنیان و شالوده شهر را پیریزی میکند. کریستین با بانوی صداقت درباره ویژگیهای اخلاقی زنان سخن میگوید و این بانو نمونههای بسیاری از زنانی میآورد که دارای فضایل اخلاقی والایی همچون وفاداری، پاکدامنی و سخاوتند و با این مصالح خوب شروع به ساختن دیوارها و حصارهای شهر بانوان میکند. سرانجام بانوی عدالت با نام بردن از قدیسهها و زنان شهیدی که در راه ایمان و اعتقادشان جان خود را از دست دادند، شهر را از جمعیت پر میکند و سقفها و بامهای خانههای شهر را میسازد. بدین ترتیب، بانوی عدالت پایان ساخت شهر را اعلام میدارد و کریستین در حالی که خود را به زنان بسیاری در تاریخ پیوند میزند، دختران، زنان و بیوهزنان را مخاطب خود قرار میدهد و آنان را به آنچه شایسته و درخور ایشان است توصیه میکند و از دامِ نیرنگ مردانِ پرفریب برحذر میدارد.
کتاب شهر بانوان کریستین را شاید بتوان فلسفیترین اثر او دانست، به جای اینکه آن را فقط همچون تاریخ کاملی از سرگذشت زنان مطالعه کرد. اگرچه عنوان این اثر شاید اندکی خیالی و آرمانی بهنظر رسد، کریستین در این کتاب بنیانی دیالکتیکی بنا مینهد که بهواسطه آن سعی در شناخت زنان و نقشهایی دارد که آنان میتوانند بهگونهای مثبت و تأییدکننده در جامعه خود عهدهدار باشند. پرسش مهم فلسفی (پدیدارشناختی) او این است که ما چگونه میتوانیم حقیقت هر چیزی را بشناسیم و درک کنیم؟ و چگونه میتوان ذات چیزی را از گفتهها و اظهاراتی متمایز کرد که درباره آن چیز بیان میشود؟ درواقع، انگیزه کریستین برای چنین کاری این بود که نشان دهد تفاوت است میان آنچه زنان بهراستی هستند و آنچه مردان درباره ایشان ادعا میکنند. کتاب شهر بانوان، گاه شماری از تاریخ زنان است که نشان میدهد چگونه زنان به طرزی ناعادلانه سرکوب شدهاند. به نظر میرسد کریستین میخواست تمامی بیعدالتیهایی را بازگو کند که در حق زنان روا شده و آشکارا به تقبیح و رسوایی آنان پردازد.
او سنخشناسی گوناگونی را از زنان ارائه میدهد: زنان بیوه، مادران، دختران، زنان جوان و...، و ساختارهایی هم که این زنان در آنها بحث میشوند، ساختارهایی متفاوت همچون جامعه، حکومت، ازدواج، خانواده و... است. کریستین زنان را تشویق میکند تا از حقیقت و درستی خود دفاع کنند. کتاب شهر بانوان مملوّ از داستانها و حکایات جالبی از اعصار گذشته تا زمانه خود کریستین است، داستانها و حکایتهایی که همگی درباره فضیلتمندی زنان است. بهدلیل شخصیت جذاب خود کریستین که میبایست فردی باهوش، با تدبیر و بذلهگو بوده باشد، در این روایتها با او همدل و همراه میشویم؛ گاه گفتههای او به نظرمان کاملاً خندهدار میرسد و گاه بهطرزی عجیب متأثر از رنج و اندوه، یا شجاعت و بردباری زنانی میشویم که داستان زندگیشان برایمان بازگو میشود. نمونهها و مثالهایی که کریستین از زنان برای ما ارائه میدهد، آنچنان باشکوه و عالی است که میتواند در دنیای مدرن امروز مورد تأمل و حتی پیروی قرار گیرد. پس بیایید ما هم به ساخته کریستین احترام بگذاریم و ساختن شهری را که او تخیل کرد با سازههای جدیدی که بر آن میافزاییم، یعنی با داستانهای خودمان، ادامه دهیم و کامل کنیم؛ و در حالی که خودمان، توانمندیهای عقلانی و روحیمان را از نو میسازیم، شهرهای جدیدی را نیز بنا کنیم که در آن ویژگیهایی نظیر خردمندی، وقار، وفاداری، مهربانی و خلاصه آنچه «عشق و حکمت زنانه» نام دارد تضمین شود.»
مارینا وارنر درباره این کتاب مینویسد: «کتاب شهر بانوان از سنت قرون وسطایی پسندیدهای بهره میبرد، از گفتگوی نویسنده با صورتهایی مجازی و تمثیلی. در این کتاب، کریستین با شخصیتهایی با نام خرد و عدالت سخن میگوید، شخصیتهایی آشنا در پیکرتراشی همچنانکه در خداشناسی، اما او دوشیزه تمثیلی خود را نیز خلق میکند: صداقت، باکرهای «نیکاندیش» و «راستکردار». معرفی این شخصیت توسط کریستین در مراسمی باشکوه از فضایل زنانه، معارف انسانی، برکات آسمانی و دیگر شخصیتپردازیهایی انجام میشود که در روش کار کلیساهای جامع برای پیکرتراشی به کار میرود؛ این امر ذوق و استعداد ذهنی و عاطفی کریستین را آشکار میسازد. در کتابی همچون شهر بانوان، کریستین دو پیزان خود را همچون یک معلم اخلاق نشان میدهد تا یک شاعر؛ او مینویسد تا به ما بیاموزاند، افکارمان را شکل دهد و از این رو ما را به سوی نیکاندیشی و راستکرداری متمایل سازد. هنگامی که او از تعلیم و تربیت برای زنان حمایت میکند، دلیل رفتار نیکو و پسندیده را در ارتباطی نزدیک با آموزش و پرورش میداند.
شاید خواننده معاصر با سنت قرون وسطایی تمثیل، ناآشنا باشد. با این حال، ظهور خرد، صداقت و عدالت در قالب یک زن، تمامی هدف کتاب شهر بانوان کریستین را بازمیتاباند: به یاد آوردن زندگی و کارهای زنان بافضیلتی که چنین ویژگیهایی را تجسم بخشیدند، ویژگیهایی که تاریخ از آنها غافل مانده و به دست فراموشی سپرده است. او گفتار را به بخش خاموشی از گذشته بازمیگرداند ــ یکی از اصلیترین وظایف تمامی تاریخنویسان. کتاب شهر بانوان همچون ملاقاتی با دنیای مردگان است، کسانی که حقوق از دست رفته خودشان را یادآور میشوند. کریستین با ترسیم خوانش خود از منابع کلاسیک و رنسانس، آنها را بر اندوخته دانش ما نیز میافزاید و قالبهای محدود کلیشههای زنانه را درهم میشکند. کریستین برای رسیدن به حمایت از زنان، مواد منابع خود را به روشی بسیار جالب تغییر میدهد، روشی که گاه نیروبخش و باطراوت و گاه عجیب و خیالی است...
کتاب شهر بانوان تلاش مصمم و هوشیارانه زنی را نشان میدهد که شالوده تعصبات همعصران خویش را درهم میریزد؛ مواجههای محتاطانه اما خشمناک ــ یورشی علیه طعمه شدن به دست مردان. کریستین میانهرو نبود؛ او عمیقاً به تفاوت جنسی باور داشت، و در این کتاب و دیگر آثارش، ماهیت و دلایل خصومت جنسی را مشخص کرد. او همیشه نسبت به بیعدالتی حساس بود. با این حال کریستین که تصمیم گرفت تا آخر عمر بیوه بماند، به طرزی تحسینانگیز ذهنی باز و فکری روشن را نشان داد هنگامی که به زنان دیگر توصیه میکرد که چندان هم به دنبال استقلال نباشند (اگرچه آوای کلامش برای گوشهای ما نامأنوس و مبهم است)، زیرا معمولاً اخلاقگرایان مردم را به تعالی و عظمتی حکم میکنند که خود قادر به رسیدن بدان نیستند. اما کریستین به امکان آشتی و توافق باور داشت: این کاملاً موضوعی درباره تعلیم و تربیت درست بود که به سوی روشنگری اخلاقی رهنمون میشد. بدین ترتیب، کتاب شهر بانوان اثری خوشبینانه است، یعنی هنوز هم به هیچ وجه توسط رویدادها و حوادث کلی و واقعی توجیهپذیر نیست و تأیید نمیشود. وظیفهای که کریستین دو پیزان خود را وقف آن کرد، هنوز هم در حال انجام است.»
درباره کریستین دو پیزان
کریستین دو پیزان در عین حالی که یکی از نویسندگان برجسته عالم ادبیات است، یکی از فراموششدهترین آنان نیز هست. آثار او به طور کلی، علایق مهم و محوری نویسندگان قرون وسطی، به ویژه نویسندگان زن را بازمیتاباند. این نویسندگان به طور عمده علاقمند به بررسی معضلات و گرفتاریهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان بودند، آنان با سخن گفتن درباره تمامی زنان و وضعیت ایشان، از عصر خود پیشی جستند. دعوی آنان در نظر ما از علایق محدود قرون وسطایی فراتر میرود، با وجود این، درخواست ضروری و انسانی آثار کریستین اغلب به دست فراموشی سپرده شده است. کتاب شهر بانوان موقعیتی محوری و بخشی عمده را در میان آثار کریستین به خود اختصاص میدهد. در سال 1۵21 م. بریان انسلی اولین (و آخرین) ترجمه انگلیسی این اثر را منتشر کرد. از آن هنگام به بعد، این کتاب به سختی در اختیار عموم بوده است. این ترجمه جدید، ادبیات کلاسیک فراموششده را به زبان انگلیسی جدیدی در دسترس قرار میدهد. در راستای مباحث مختصر زیر درباره زندگی و آثار کریستین و ارزیابی علمی اهمیت او، ممکن است این امر بر ما روشن شود که درباره نویسندهای سخن میگوییم که آثار او در زمره شاهکارهای ادبی است.
کریستین در سال 1365 م. در ونیز به دنیا آمد، جایی که پدرش توماسو دی بنونوتو داپیزانو به عنوان مشاور شهردار مشغول کار بود.(1) کمی پس از تولد کریستین، شارل پنجم پادشاه فرانسه، از توماسو دعوت کرد تا سمت منجمی دربار او را بر عهده گیرد. سه سال بعد خانواده توماسو نیز به نزد او در پاریس رفتند. کریستین میتوانست از نزدیکی خانوادهاش با دربار شاه برای به دست آوردن تعلیم و تربیتی مناسب بهرهمند شود، پدر، او را به رغم مخالفتهای مادر تشویق میکرد، همچنانکه خود کریستین در کتاب شهر بانوان از آن یاد میکند (36.II)، موقعیتی که به طرز خارقالعادهای در عصر او غیرعادی بود.(2)
شارل پنجم در 1380 م. درگذشت، درحالیکه پسر دوازده سالهاش شارل ششم را جانشین خود کرد. تا هنگام به بلوغ رسیدن پادشاه جوان، بار مسئولیت حکومت بر عهده عموهایش فیلیپ بیباک، دوک برگوندی و لویی دوم، دوک بوربون بود. رقابت هر چه بیشتر بین این دو نایبالسلطنه به ستیزهای گروهی تبدیل شد که سرتاسر فرانسه را از حکومت شارل ششم به ستوه آورد. در طول حکومت جانشینان پادشاه، توماسو پدر کریستین، محبوبیت خود را در دربار از دست داد و به طرزی ناگهانی بخت و اقبالش رو به زوال نهاد. او در حدود سال 1385 م. درگذشت. در خلال این دوران، کریستین که در سن پانزده سالگی بود با استین دو کاستل، دفتردار دربار، که ده سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. با اشاراتی که کریستین در کتاب خود دارد، میتوان قضاوت کرد ازدواج او به طرزی استثنایی ازدواجی سعادتمند بود ــ در واقع، همسر کریستین او را به یادگیری و فعالیت ادبی تشویق میکرد. بعدها، استین دو کاستل در سال 1389 م. در بووه درگذشت، هنگامی که شارل ششم و درباریانش از آنجا دیدن میکردند به طرزی ناگهانی قربانی بیماریی همهگیر شد.
کریستین که در سن بیست و پنج سالگی بیوه شده بود با داشتن سه فرزند کوچک که باید حمایتشان میکرد در حالی که هیچ میراثی از شوهرش باقی نمانده بود، به نویسندگی روی آورد تا زندگیاش را تأمین کند، پیشهای که او آن را با جرأت و جسارت و توان و بلندهمتی قابل توجهی دنبال کرد. بخشهای درخشان و نکات برجسته دوره زندگی کریستین فقط در میزان اهمیت ادبی او است. او همچون شاعر غزلسرای فاضلی به رسمیت شناخته شد و به عنوان شرححالنویس عالیرتبه شارل پنجم خدمت کرد. او همچنین با یورش علیه اثر مهم قرون وسطایی ادبیات فرانسه، به دلیل غیراخلاقی بودن آن به طور عام و به دلیل بدنام کردن زنان به طور خاص، نویسندهای پیشرو در مجادله معروف ماجرای عاشقانه رز بود. او از مسئولیت و وظایف خود علیه برخی از سرسختترین اومانیستهای پاریسی روزگارش دفاع کرد.
شاید آنچه مهمتر است این باشد که کریستین محترمانهترین و متداولترین بیان را درباره وضعیت زنان داشت. عمده آثار او از احساسی عمیق درباره تعهد برمیخیزد. در نامه او درباره ماجرای عاشقانه رز، همچنانکه در کتاب شهر بانوان، کتاب سه فضیلت و قطعهای برای ژاندارک، کریستین در جستجوی این امر بود تا اثبات کند که زنان دارای پیوندهایی طبیعی با تمام حوزههای فعالیت فرهنگی و اجتماعی هستند.
اینکه کریستین چندین اثر درباره مأموریت جنگی نوشت و سبب شد تا برخی از منتقدان چنین نتیجهگیری کنند که وی میبایست بهعنوان اولین نویسنده حرفهای در نظر گرفته شود، به هیچ وجه از تعهد ادبی او که در تمامی آثارش وجود دارد، نمیکاهد. در واقع، علایق و دلمشغولیهای او حتی در معرفی ظاهری آثار او نیز آشکار است، چرا که کریستین یکی از اولین نویسندگانی بود که به زبان مادری مینوشت و خود بر نسخهبرداری و ارائه موضوعات کتابهایش نظارت داشت. حساسیت نسبت به ارتباط مهم بین متن و روشنگری جنبه اساسی آثار لاتینی قرون وسطی محسوب میشود.(3) (اگر بخواهیم مقایسه کنیم، ماجرای عاشقانه رز، که روشنگریهایش توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است، در رونوشت دستنوشتهها موجود است و مدتها پس از مرگ نویسندگانش، گیوم دو لوری و ژان دو مون به توضیح و تنویر افکار پرداخت).(۴)
توصیف کریستین به عنوان اولین نویسنده حرفهای نمونه یکی از مثالهایی است از چگونگی آثار کریستین که بیشتر بر اساس طبقهبندیهای ظاهری آثار او داوری شده است تا بر اساس شایستگیهایش. نوشتههای او آسان نیستند. سبک او ماهیت تجربی و بدیع نثرش را بازمیتاباند. کریستین نثر لاتین را سرمشق کار خود قرار داد، و نحو تناوبی پیچیدهای که او ترجیح داد، نشانهای از پالایشی سبکدار بود. بنابراین، کریستین هم یک نویسنده بود و هم یک پژوهشگر، انگیزه بسیار خلاّق با عشقی ژرف برای یادگیری به یکدیگر پیوستهاند. کم سخن گفتن از کریستین کملطفیای جدّی در حق اوست. از آنجا که کریستین درباره موضوعات مختلفی مینوشت، باید او را بحق همچون «چند نویسنده (نویسندهای چندجانبه)» در نظر گرفت. او بین سالهای 1390ـ1429 م. مجموعه گستردهای از آثارش را به نظم و نثر ارائه داد، که دامنه این کار تسلط فنی او را بر ژانرهای قوی ادبی آن عصر نشان میدهد و مهارت شاعرانه شگرفی را اثبات میکند. در اصل، آثار کریستین [ملهم از] زندگانی خود او است: میتوان زندگینامه او را تنها بر اساس آثارش بازسازی کرد.
ایبنا