غزاله صدر منوچهری | اعتماد


«سواد روایت» [The Cambridge introduction to narrative] نوشته اچ. پورتر ابوت [H. Porter Abbott] با ترجمه رویا پورآذر و نیما م. اشرفی به تازگی به همت نشر اطراف منتشر شده است. نشست هفتگی شهر کتاب در روز سه‌شنبه ۲۲ آبان به نقد و بررسی این کتاب اختصاص داشت و با حضور امیرعلی نجومیان، حمیدرضا شعیری و رویا پورآذر برگزار شد.

سواد روایت» [The Cambridge introduction to narrative]  اچ. پورتر ابوت [H. Porter Abbott]

به حاشیه‌رانی بچه هیولاها

رویا پورآذر، یکی از مترجمان این اثر، نخستین سخنران این نشست بود. وی اظهار داشت: انگیزه اصلی ما برای انتخاب این کتاب، پرکردن جای خالی‌ فضای فکری و فرهنگی معاصر ایران بود. او در ادامه افزود: بعد از دهه 80 موجی بسیار عظیم از پژوهش‌ها و نظریه‌پردازی‌های جهانی درباره روایت شروع شد. اهمیت روایت تا حدی است که برای اولین بار، در جمع‌بندی گزارش بررسی نتایج انتخابات امریکا درباره علت رای نیاوردن حزب ال‌گور در مقابل بوش پسر چنین آمد که ال‌گور روایتی درست نداشت که دست و پایش سر جایش باشد و به رای‌دهنده امریکایی این امکان را بدهد که امریکایی با ریاست‌جمهوری ‌ال‌گور را تصور کند. در حالی‌که بوش پسر روایتی درست ارایه کرد و موفق شد. این جمع‌بندی درباره ترامپ و انواع وطنی آن بسیار قابل تأمل است. در اینجا نیز این تحلیل مطرح بود که برای خریدار یافتن روایت‌تان در هر بازی‌ای از سیاسی و جز آن، باید ساز و کار روایی این بازی را بشناسید؛ یعنی باید قهرمان، ضدقهرمان و آرمانشهر را بشناسید. امروز در ایران، بعد از هوش هیجانی بحث هوش روایی مطرح شده است که یکی از قابلیت‌های ناشناخته قابل تعلیم و پرورش ذهن بشری است. مبنی بر اینکه آدمی در هر نقشی با پروراندن آن می‌تواند ابزاری قوی برای بهبود کار و زندگی‌اش به دست آورد. در حال حاضر، کنفرانس‌هایی جهانی برگزار می‌شود که در آنها طراحان بازی‌های کامپیوتری در کنار نظریه‌پردازان روایت به سنجیدن ساختار روایی بازی‌های‌شان با مبنای علمی می‌پردازند؛ یعنی برای فروش رفتن و پذیرفته شدن بازی‌های‌شان به مبانی علمی روایت توجه می‌کنند. در واقع، روایت از حوزه ادبیات سرریز کرده و به حوزه‌های مجاور چون فلسفه، تاریخ، هنر، ترجمه، علوم انسانی و در مرتبه بعدی به حوزه‌هایی چون معماری، شهرسازی، پزشکی و حتی علوم طبیعی نشست کرده است.

روایت به‌مثابه تلفیق تفکر و احساس

حمیدرضا شعیری، نشانه‌شناس و منتقد ادبی گفت: ساختار و مباحث اثر به کتاب درسی دانشگاهی شبیه است و مثال‌ها به‌خوبی به دریافت مباحث کمک می‌کنند. از تعاریف جالب کتاب درباره روایت می‌توان به روایت به‌مثابه بازنمایی رخداد یا رخدادها؛ روایت به‌مثابه سازماندهی درک زمانی و توالی رخدادها؛ روایت به‌مثابه ماشین تولید فکر؛ روایت به‌مثابه تلفیق تفکر و احساس اشاره کرد. نویسنده بحث روایت‌های تو در تو را با ارایه نمونه داستان هزار و یک شب طرح می‌کند و می‌گوید روایت همواره قضاوت و تفسیر را به میدان می‌آورد. افزون بر این، بحث کم‌خوانی و بیش‌خوانی مخاطب، تعلیق بی‌هنجار، بحث روایت و ناروایت، بحث داستان و ناداستان، روایت بدون کشمکش، روایت‌پریشی، تقسیم روایت به دو نوع عمودی و افقی با دیدگاه بیرونی و درونی، تفسیر روایت به روش قصدگرا، نشان‌یاب و اقتباسی، بازار روایت، قرارداد روایی، نویسنده نهفته یا پنهان، از مباحث جذاب این کتاب به شمار می‌روند. این نشانه‌شناس اظهار داشت: «تعلیق بی‌هنجار» عبارتی است که برای توضیح چرایی شرایطی به‌کار می‌رود که مخاطب برای چندمین بار تحت تاثیر یک فیلم یا داستان تکراری قرار می‌گیرد. کتاب در بیان تفاوت میان روایت و ناروایت و داستان و ناداستان موفق نیست. این در حالی است که ژنت به‌خوبی بحث داستان، روایت و گفتمان را مطرح می‌کند. نزد ژنت داستان به خود وقایع اشاره دارد و گفتمان به آنچه وقایع را به‌کار می‌گیرد. ولی اینجا از جایگاه ارجاع و شواهد تاریخی صحبت می‌شود. این بحث که روایت داستان را پیش می‌برد یا برعکس، هنوز لاینحل مانده است. من فکر می‌کنم باید بپذیریم که این دو با هم کار می‌کنند و بدون یکی، دیگری مختل می‌شود.

نشست نقد و بررسی سواد روایت امیرعلی نجومیان حمیدرضا شعیری رویا پورآذر

علت را ما می‌سازیم

امیرعلی نجومیان، نظریه‌پرداز، نشانه‌شناس و منتقد ادبی اظهار داشت: عنوان فارسی کتاب بسیار قشنگ است. «سواد روایت» کتابی نیست که نظریه یا مدل جدیدی را در حوزه روایت‌شناسی مطرح کند. گر چه ابوت در خیلی جاها جانب‌داری می‌کند. «سواد روایت» یک شرح است، اما شرحی جالب. از دید من قرار نیست این کتاب همه حوزه‌های روایت را پوشش دهد. وجه ممتاز آن، مطرح کردن مجموعه‌ای از پرسش‌های مهم در حوزه روایت‌شناسی است که برخی از آنها کمتر در کتاب‌های روایت‌شناسی دیده می‌شوند. مثلا پرسش از رابطه علیت و روایت. ابوت، به زیبایی توضیح می‌دهد که بسیاری از روایت‌شناس‌ها معتقدند در روایت باید میان رویدادها منطقی علّی وجود داشته باشد و می‌پرسد آیا واقعا باید چنین منطقی وجود داشته باشد یا نه؟ او این پرسش را موضوع فصلی کوچک قرار می‌دهد و با بیان نظریات مختلف، فضا را برای اندیشیدن به موضوع باز می‌گذارد. در این بخش نقلی از نیچه می‌آورد که من همیشه در کلاس‌های روایت‌شناسی برای دانشجویان می‌گویم. نیچه می‌گوید یکی از بدبختی‌های ما انسان‌ها این است که از نتیجه به دنبال علت می‌گردیم. به بیانی، نگاه‌مان به مساله نشان‌یاب است. اما این از آن رو بدبختی است که ما این «علت» را می‌سازیم. چنین پرسش‌هایی مباحث دانشنامه‌ای روایت‌شناسی نیستند. کتابی مثل «روایت داستانی: بوطیقای معاصر» ریموند کنان به مباحث دانشنامه‌ای و مقوله‌هایی چون زمان و شخصیت می‌پردازد، اما در اینجا به‌جای مقوله‌ها با پرسش‌ها روبه‌روییم. مثلا در اینجا بحث جالبی درباره خود در روایت مطرح می‌شود؛ اینکه خود من هنگام نوشتن کجای این روایت هستم و چه نقشی دارم که یکی از مباحث مطرح امروز در روایت‌شناسی اتوبیوگرافی است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...