رمان «خاطرات یک آدم‌کش» [Diary of a murderer : and other stories] نوشته کیم یونگ_ها [Kim Young-ha] داستان قاتلی است که پس از سال‌ها کناره‌گیری از حرفه آدم‌کشی، مجبور است دست به قتلی دیگر بزند؛ اما نگران است که آدم‌کشی را از یاد برده باشد.

خاطرات یک آدم‌کش» [Diary of a murderer : and other stories] نوشته کیم یونگ_ها [Kim Young-ha

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، چاپ پنجم کتاب «خاطرات یک آدم‌کش» نوشته کیم یونگ_ها با ترجمه‌ای از خاطره کردکریمی و از سوی نشر چشمه به کتاب‌فروشی‌ها رسید. این رمان داستان مردی است که پس از سال‌ها تلاش و جدیت در یادگیری، آدم‌کشی را به روشی استادانه و با مهارت خاصی آموخته و به قاتل زنجیره‌ای کارکشته‌ای بدل شده است.

کیم بیونگ سو، پس از سال‌ها فراغت از کار و بازنشستگی در تردید و شک عجیبی قرار گرفته است؛ چراکه دخترش عاشق یک قاتل زنجیره‌ای شده که دختران جوان را می‌کشد. با خود فکر می‌کند؛ باید کاری کرد؛ باید پس از سال‌ها به حرفه گذشته بازگشت؛ اما آیا چگونه کشتن را به خاطر می‌آورد؟ در واقع او پس از سال‌ها کناره‌گیری از حرفه آدم‌کشی، مجبور است دست به قتلی دیگر بزند؛ اما نگران است که آدم‌کشی را از یاد برده باشد.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «این قطعه از جنگل خیزران را مدت‌ها پیش خریدم. هیچ‌وقت پشیمان نشدم؛ همیشه دلم می‌خواست جنگل خودم را داشته باشم. صبح‌ها، برای پیاده‌روی می‌روم پشت خانه. توی جنگل خیزران نمی‌شود دوید. اگر پایتان اتفاقی به چیزی گیر کند، حتی ممکن است بمیرید. اگر درخت خیزرانی را ببرید، ریشه‌های تیز و قرصش به جا می‌ماند. برای همین است که وقتی دورتادورتان درخت خیزران است، باید مدام حواستان به پاهایتان باشد. توی راه برگشت به خانه، به خش‌خش برگ‌های خیزران زیر پایم گوش می‌دهم و به آدم‌هایی فکر می‌کنم که زیرشان دفن کردم. چنازه‌ها به خیزران تبدیل می‌شوند و رو به عرش زبانه می‌کشند.»

کیم یونگ_ها نویسنده‌ و مترجم کُره‌ای متولد سال 1968 است. وقایع داستان‌های این نویسنده، عموما با تاریخ و شرایط سیاسی کشور کره ارتباط دارند؛ کشوری که عمر دموکراسی و گذشتن از دوران دیکتاتوری در آن دیرپا نیست. قصه‌های این نویسنده پست‌مدرن به یاری موقعیت‌هایی ناآشنا و گاهی حتی غریب به کندوکاو نتایج فرعی کاپیتالیسم مدرن و فرهنگ شهری می‌پردازد؛ نقصان‌هایی چون بی‌خویشتنی و ناتوانی در برقراری ارتباط. کودکیِ ناآرام، جابه‌جایی‌های مکرر محل زندگی، پدر نظامی و تجربه‌ی ازدست‌دادن موقت حافظه بر اثر مسمومیت گازی هم قلم او را پرمایه‌تر کرده است.

این نویسنده از پیشروان موج داستان سیاه‌نویسی کره جنوبی است که به‌تازگی با ترجمه‌شدن آثارش به زبان‌های مختلف، رسما وارد بازار ادبیات داستانی جهان شده است. از نکات جالب‌توجه درباره این کیم‌ یونگ_ها این است که پیش‌ از این در نیروهای پلیس خدمت می‌کرد و در ادامه تدریس تئاتر و ساخت برنامه رادیویی با موضوع کتاب را نیز در کارنامه خود دارد.

«خاطرات یک آدم‌کش» در سال 2017 دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی اقتباسی قرار گرفته است.

رمان «خاطرات یک آدم‌کش» نوشته کیم یونگ_ها، با ترجمه خاطره کردکریمی اولین‌ بار اواخر اردیبهشت‌ماه سال جاری، در 140 صفحه، از سوی نشر چشمه منتشر شد و حالا با گذشت سه ماه، چاپ پنجم آن با تیراژ 500 نسخه، در قطع پالتویی، به قیمت 40‌هزار تومان به بازار آمده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...