رمان ایرانی «مردن که جرم نیست» نوشته مهدی مظفری ساوجی روانه بازار کتابفروشی‌ها شد.

مردن که جرم نیست مهدی مظفری‌ساوجی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین؛ مهدی مظفری‌ساوجی درباره مردن که جرم نیست، تازه‌ترین اثر خود، گفت: این رمان ملهم از وضعیت و موقعیت کمیک-تراژیکی است که جامعه ما در دهه‌ها و سال‌های اخیر با آن دست‌ به‌ گریبان بوده و درگیر و دار آن، روزگار به عسر و حرج گذرانده است. نوعی هرج و مرج ناشی از استضعاف و استیصال که نشانه‌هایش را در عین پیچیدگی به سادگی در حول و حوش خود به نمایش گذاشته و نهاد تیره خود را در عین پوشیدگی، به طرزی مضحک برملا کرده است.

مولف غزل اجتماعی معاصر، ادامه داد: آدم‌هایی که صورت خود را زیر انواع و اقسام نقاب‌های ظاهرپسند و فریبنده پنهان کرده‌اند. حتی گاهی این نقاب‌ها چنان با صورت‌ آن‌ها پیوند خورده و یکی شده که بدل به چهره واقعی‌شان گردیده و بدون آن‌ها کسی نمی‌شناسدشان. انگار به صورت‌شان چسبیده‌ و برداشتن آن‌ها مساوی با رسوا شدن و هدم‌شان بوده است. طبیعتا خیلی سخت است که آدم در این جامعه‌ بدون نقاب زندگی کند، چرا که اهل نقاب و عقاب برنمی‌تابند و چون کسب و کارشان را در معرض تهدید می‌بینند به انواع لطایف‌الحیل دست به هتاکی و پرده‌دری می‌زنند.

او با این توضیح که در رمان مردن که جرم نیست روان از هم‌ گسیخته و مضمحل جامعه را در تصاویر و تاویل‌ها پیش چشم مخاطب گذاشته، افزود: این اثر، سراسر در گونه‌ای هراس و واهمه سپری می‌شود. واهمه‌هایی که وضع و حال غم‌انگیز و رقت‌بار آدم‌های ناگزیر و ناگریز جامعه‌ای را نشان می‌دهد که در طلب نیازها و خواست‌های‌ اغلب نامشروع‌شان، خیلی طبیعی و عادی به هم چنگ و دندان نشان می‌دهند، آن گونه که انگار غریزه به جای آن‌ها فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد.

مولف پشت صحنه آبی (گفت‌وگو با اکبر رادی) با بیان این که متاسفانه سال‌هاست سرگرم معالجه زخم‌های قدیمی و مزمنی هستیم که جان و روان‌مان را به تصرف خود درآوره، اظهار داشت: از مرهم‌های موقتی هم کاری ساخته نیست و در نهایت آدم را زمین‌گیر و درمانده می‌کنند و به دردهای لاعلاج دیگری می‌انجامند. البته این زخم‌ها مربوط به امروز و اکنون نیست و برای درمان آن‌ها ناچار باید ریشه‌های تاریخی‌شان را بررسی کرد و آنچه قوام و دوام چنین وضع و حال رقت‌باری را رقم زده است. باید یک جامعه‌شناس و روان‌شناس با فراست و صرافت به واکاوی چنین وضع و حال پرآب چشمی بپردازد و در سیری که شاید سال‌ها و دهه‌ها به طول بی‌انجامد راه‌های علاج و درمان را کشف و بررسی کند.

مظفری‌ساوجی با این توضیح که زمان رمان مردن که جرم نیست به شکل سیال بین قاجاریه، پهلوی و امروز در رفت و آمد است و نمی‌توان مرز مشخص و مفروضی برای آن در نظر گرفت، تصریح کرد: گویی دیروز، امروز است و امروز، دیروز و تا وقتی پای منافع و مطامع فردی یا گروهی و جناحی در میان باشد و سرها گرم تمامیت‌طلبی و انحصارخواهی باشد از دست هیچ‌کس کاری ساخته نیست. فرقی هم نمی‌کند طرف مقابل روشنفکر است یا متحجر، دیکتاتور است یا دموکرات. از هم‌گسیختگی زمان در این رمان در حقیقت منبعث از چنین وضعیت و موقعیت یاس‌آور و تکرارشونده‌ای است که در نهایت به مقصد نمی‌رسد یا به مقصدی می‌رسد که آدم‌هایی نظیر اخوان ثالث در دهه‌های سی و چهل رسیده بودند.

او درباره ممیزی رمان مردن که جرم نیست، توضیح داد: حدود سی صفحه از کتاب حذف شده است. البته این در حالی است که اداره کتاب دو بار غیر مجاز بودن آن را اعلام کرد. اما در نهایت، بررس سوم مواردی را به عنوان مشروط مشخص کرد و سرانجام با حذف و اعمال موارد اعلام شده، کتاب، اجازه انتشار گرفت.

مظفری‌ساوجی در پاسخ به این پرسش که آیا موارد حذفی لطمه‌ای به ساختار اثر زده یا نه؟ گفت: مولف، به شکلی می‌نویسد که هر کلمه و حرفی دقیقا جایی قرار ‌بگیرد که در شکل و ساختار نهایی خود نتوان آن‌ها را پس و پیش کرد. از این نظر هر دخل و تصرفی از طرف دیگران تاثیر منفی و مخرب خود را بر فرم و محتوا می‌گذارد و به نوعی در ساختار اثر اختلال ایجاد می‌کند. متاسفانه این کتاب نیز برکنار از چنین اختلالی نبوده و از این لحاظ آسیب دیده است.

کتاب مردن که جرم نیست نوشته مهدی مظفری‌ساوجی در شمارگان 500 نسخه و با قیمت 15هزارتومان به تازگی توسط نشر کتاب کوله‌پشتی منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...