داستان بلند «افکار یک کارتن خواب» اثر محمد بویری زادگانی از سوی انتشارات سیب سرخ روانه بازار کتاب شد.

افکار یک کارتن خواب محمد بویری زادگانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، «افکار یک کارت خواب» سومین اثر داستانی از محمد بویری زادگانی است که با تمی اجتماعی روایت شده و نگاهی خاص به زیست در آن جریان دارد.

این نویسنده درباره اثر داستانی تازه خود عنوان کرد: «افکار یک کارتن‌خواب» دارای تم اجتماعی و شجاعت است؛ و با اینکه داستان در یک فضای فرا واقع‌گرایی و سورئال اتفاق می‌افتد، در آن سعی کردم معضلاتِ اجتماعی که اکنون در جوامع عقب‌مانده و درحال‌توسعه گریبان گیر مردم شده را، به تصویر بکشم؛ از طرفی، شخصیت اول داستان یک فرد بی‌خانمان است که زندگی پُر مشقتی دارد و با این حال، سعی دارد دوستِ گم شده‌اش را پیدا کند و برای این کار شجاعانه تلاش می‌کند.

وی افزود: بطور کلی کتاب «افکار یک کارتن‌خواب» دارای پیام‌های اجتماعی و فرهنگی‌ست برای درک بهتر آسبیب‌دیدگان اجتماع. البته مسلماً به دنبال انتقال تنها یک مفهوم نیستم و در داستان روی انتقال چند مفهوم کار کردم. اما مهم‌ترین‌ مفهوم موردنظرم بی‌توجهی و عدم احساس مسئولیت شهروندان نسبت به یکدیگر در زندگی شهری نوین است. در زندگی شهری نوین، فردگرایی به یک تز روشنفکرانه و یک سبک زندگی جذاب تبدیل شده. فردگرایی، ضمن فراهم کردن شکوفایی‌های فردی، از آن طرف باعث بی‌توجهی به دغدغه‌های اجتماعی می‌شود. به عبارتی، فردگرایی انسان را معطوف به زندگی فردی و دغدغه‌های فردی می‌کند و متاسفانه در خلال این تک محوری، ما فراموش می‌کنیم که هر شهروند نسبت به دیگر شهروندان وظایف و تعهداتی دارد.

این نویسنده همچنین افزود: آسیب دیدگان اجتماع و مردم طبقه‌ی ضعیف، قربانیان عمده‌ی این بی‌توجهی‌اند و داستان افکار یک کارتن‌خواب سعی دارد زوایای مختلف این جریان را به نمایش بگذارد. همچنین در داستان، در کنار شرح معضلات اجتماعی، به برخی از موضوعات فلسفی و روانشناختی هم اشاره می‌کنم که به خودی خود می‌تواند مخاطب را به فکر فرو ببرد.

داستان بلند «افکار یک کارتن خواب» را نشر سیب سرخ در 145 صفحه با قیمت 49 هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...