محمدرضا بایرامی خالق "قصه‌های ساوالان" از ساخته شدن مجموعه‌ای 13 قسمتی براساس آن قصه‌ها خبر داد و اعلام کرد که این سریال حال و هوایی جنگی دارد و قرار است توسط سیما فیلم ساخته شود.

به گزارش مهر، بایرامی که یک شنبه شب(8/7/86) مهمان برنامه "افطار با هنرمندان" فرهنگسرای رسانه بود، با اشاره به اینکه بسیاری از آثار او بر پایه تجربه‌های شخصی نوشته شده است، گفت: قصه های ساوالان حاصل تجارب دوران کودکی من است و اکثر داستان‌های آن از واقعیات سرچشمه می‌گیرد.

این نویسنده که برای "کتاب کوه مرا صدا زد" از قصه‌های ساوالان توانست جوایز "کبرای آبی سوئیس" و کتاب سال سوئیس را از آن خود کند، افزود: «پیش از این نیز دوستانی بدون اجازه و مشورت من، اقتباس هایی از این کتاب انجام داده‌اند و من هم خواسته‌ام کار را پیگیری کنم اما تا کنون شکایتی در این مورد انجام نداده‌ام.»

بایرامی که دوسال پی درپی نامزد دریافت جایزه آسترید لیندگرن شده است، در این باره خاطرنشان کرد: «جایزه آسترید لیندگرن پس از نوبل گران ترین جایزه ادبی به حساب می آید. سال گدشته مرادی کرمانی و من از ایران انتخاب شده بودیم که به دلایلی نتوانستیم جایزه را کسب کنیم. امسال هم من نامزد شده ام که سال آینده نتیجه آن عنوان می شود. با این همه به نظر من جایزه گرفتن به تنهایی نشانه خوب بودن یک نویسنده نیست.»

این نویسنده سپس به نقش ارتباطات بین المللی برای شرکت در مسابقات برون مرزی اشاره کرد و گفت: «مشکل بیشتر نویسندگان ما این است که ما ارتباطات بین المللی خوبی در زمینه ادبیات نداریم و حتی وقتی یکی از نویسندگان ما جوایزی را دریافت می کنند، ممکن است تا مدت ها متوجه این امر نشود. عکس این اتفاق در سینما افتاده است و به همین دلیل است که کارهای سینمایی ما در حال حاضر در جشنواره های مختلف شرکت می کند و جایزه می‌گیرند.»
 

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...