هفت تز در مورد پوپولیسم | اعتماد


یان ورنر مولر [Jan-Werner Müller]، استاد علم سیاست در دانشگاه پرینستون در کتاب جدیدش با عنوان «پوپولیسم چیست؟» [What Is Populism?] (2016، انتشارات دانشگاه پنسیلوانیا) به بررسی خیزش‌های پوپولیستی اخیر در امریکا، اروپا و امریکای‌لاتین می‌پردازد و در فصل پایانی کتاب هفت تز اصلی در مورد پوپولیسم را مطرح می‌کند.

یان ورنر مولر [Jan-Werner Müller] پوپولیسم چیست؟» [What Is Populism?]

یک (زمینه ظهور): پوپولیسم نه بخشی اصیل از سیاست مدرن دموکراتیک است و نه نوعی آسیب ناشی از رفتار شهروندان غیرعقلانی؛ بلکه پوپولیسم سایه دایمی «سیاست نمایندگی» است. زیرا همیشه این امکان وجود دارد که یک کنشگر سیاسی برای مقابله با نخبگان قدرتمند، از طرف «مردم واقعی» سخن بگوید. در آتن قدیم شاید عوام‌فریبی وجود داشت ولی خبری از پوپولیسم نبود چون پوپولیسم فقط در سیستم‌های مبتنی بر نمایندگی امکان ظهور دارد. پوپولیست‌ها با اصل نمایندگی سیاسی مخالفتی ندارند، فقط اصرار می‌ورزند که تنها خودشان نمایندگان مشروع مردم هستند.

دو (انحصارگرایی): همه منتقدانِ نخبگان لزوما پوپولیست نیستند. پوپولیست‌ها علاوه بر ضدیت با نخبگان با پلورالیسم و تکثرگرایی نیز مخالفند. آنها مدعی‌اند که خودشان و تنها خودشان نماینده مردم هستند و دیگر رقبای سیاسی شان اساسا فاقد مشروعیت‌اند چون هر کسی که حامی آنها نباشد اصلا جزو مردم به حساب نمی‌آید. پوپولیست‌ها وقتی که در موضع اپوزیسیون قرار می‌گیرند بر این نکته اصرار می‌ورزند که نخبگان حاکم غیراخلاقی و فاسدند، در حالی که مردم، به مثابه موجودیتی همگون، دارای وجهه‌ای اخلاقی بوده و خواسته‌های‌شان نمی‌تواند که خطا باشد.

سه (مصلحت مردم): غالبا چنین به نظر می‌رسد که پوپولیست‌ها داعیه نمایندگی خیر و صلاح عامه را، آنچنان که خواست مردم است، دارند. ولی بررسی‌های دقیق‌تر نشان می‌دهد آنچه برای پوپولیست‌ها اهمیت دارد نه توجه به فرآیند حقیقی تکوین خواست مردم است و نه خیر عامه در معنای عرفی آن، بلکه آنچه برای‌شان مهم است ادعای نمایندگی نمادین «مردم واقعی» است برای القای درستی خط مشی سیاسی شان. چنین رویکردی موضع سیاسی پوپولیست‌ها را از ابطال تجربی هم مصون می‌دارد. پوپولیست‌ها همیشه می‌توانند با حربه «مردم واقعی» یا «اکثریت خاموش» به جنگ با نمایندگان انتخاب شده یا نتایج رسمی آرا بروند.

چهار (رای مردم): پوپولیست‌ها همیشه دعوت به مراجعه به آرای عمومی می‌کنند، ولی منظورشان فرآیندهای آزاد و دموکراتیک شکل‌گیری خواست شهروندان نیست. آنها صرفا می‌خواهند برای آنچه خودشان به عنوان خواسته مردم واقعی تعیین کرده‌اند، تاییدیه‌ای دست و پا کنند. بنابراین پوپولیسم شیوه‌ای برای افزایش مشارکت در سیاست نیست.

پنج (حکومت و قانون): پوپولیست‌ها می‌توانند حکومت کنند و به ظاهر بر اساس تعهد بنیادین‌شان نسبت به این ایده که تنها خودشان هستند که نماینده مردم هستند، اقدام کنند. ولی در عمل به اِشغال دولت، مریدپروری توده‌ای، فساد و سرکوب هرآنچه شباهتی به یک جامعه مدنی منتقد دارد، می‌پردازند. چنین اقداماتی در تخیل سیاسی پوپولیستی واجد توجیهات صریح اخلاقی است و لذا آشکارا بدان اذعان هم می‌شود. پوپولیست‌ها حتی می‌توانند قانون اساسی جدیدی تدوین کنند، یک قانون اساسی انحصاری و حمایتگرانه که برای حفظ آنها در قدرت، به بهانه جاودانه بودن برخی خواسته‌های اصیل و واقعی مردم، طراحی شده است. این امر می‌تواند در مواردی به بروز منازعات جدی بر سر قانون اساسی هم منتهی شود.

شش (مواجهه با پوپولیست‌ها): پوپولیست‌ها را باید از این منظر مورد انتقاد قرار داد که خطری واقعی برای «دموکراسی» (و نه فقط «لیبرالیسم») هستند. این بدان معنا نیست که با آنها وارد مناظره سیاسی نشویم، ولی «سخن گفتن با پوپولیست‌ها» غیر از «شبیه پوپولیست‌ها سخن گفتن» است. می‌توان در مورد مشکلاتی که پوپولیست‌ها مطرح می‌کنند وارد مباحثه جدی با آنها شد بدون آنکه صورت‌بندی آنها از این مشکلات را پذیرفت.

هفت (مشکلات لیبرال دموکراسی): بر خلاف آنچه گاهی ادعا می‌شود، پوپولیسم شیوه‌ای برای اصلاح «لیبرال دموکراسی»، از طریق «نزدیک‌تر کردن سیاست به مردم» یا حتی تثبیت مجدد حاکمیت عامه نیست. ولی روشن کردن این نکته نیز مفید است که بخش‌هایی از مردم واقعا فاقد نماینده هستند که این امر می‌تواند منافع یا هویت این گروه‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. البته اذعان به این واقعیت، ادعای پوپولیست‌ها را مبنی بر اینکه فقط حامیان خودشان مردم واقعی هستند و خودشان هم تنها نمایندگان مشروع این افراد هستند، توجیه نمی‌کند. پوپولیسم می‌تواند حامیان لیبرال دموکراسی را به تامل بیشتر در مورد نقایص موجود در دموکراسی نمایندگی و نیز پرداختن بیشتر به مسائل عام اخلاقی وادار کند. مسائلی از این قبیل که: معیارهای تعلق به یک نظام حکومتی کدامند؟ چرا حفظ پلورالیسم و تکثرگرایی اقدامی ارزشمند است؟ چگونه می‌توان به بررسی علایق رای‌دهندگان پوپولیست پرداخت و آنها را شهروندانی آزاد و برابر با دیگران تلقی کرد و نه مواردی آسیب‌شناختی از رفتار زنان و مردانی که از سر ناامیدی، خشم و تنفر رای می‌دهند؟ امیدوارم کتاب من پاسخ‌هایی هرچند مقدماتی، برای این مسائل ارایه کرده باشد.

[کتاب «پوپولیسم چیست؟» با ترجمه بابک واحدی و توسط نشر بیدگل‏ منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...