پایان فقر مسئولیت | اعتماد


جورجو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، اعتقاد داشت که «زور» و قوه قاهره است که «قانون» را به قانون بدل می‌کند. بسیاری از حقوقدانان نیز به دیدگاه مشابهی باور دارند. به اعتقاد این عده، وجود مفهومی به نام «ضمانت اجرا» است که باعث می‌شود قواعد حقوقی از قواعد اخلاقی تفکیک شوند. به همین دلیل، حوزه «مسئولیت» یکی از بنیادی‌ترین و کاربردی‌ترین حوزه‌ها در هر نظم حقوقی به شمار می‌آید. حوزه مسئولیت بین‌المللی در نظم حقوق بین‌الملل نیز چنین جایگاهی دارد. در این حوزه است که مشخص می‌شود، دولت‌ها چه زمانی مرتکب تخلف بین‌المللی شده‌اند و چگونه می‌توان با آنها برخورد کرد.

حقوق مسئولیت بین‌المللی (قواعد عمومی)» [State responsibility : the general part] جیمز کرافورد [James Crawford]

تا پیش از این در زبان فارسی، کتابی که مفصلا به حقوق مسئولیت بین‌المللی اختصاص داشته باشد، منتشر نشده بود و در نتیجه حوزه مطالعات دانشگاهی در ایران در این زمینه عموما به بررسی اسناد بین‌المللی همچون پیش‌نویس کمیسیون حقوق بین‌الملل (رکن فرعی مجمع عمومی سازمان ملل متحد) محدود بود. حالا، انتشارات قلم سنگلج یکی از مهم‌ترین کتاب‌های جهان در حوزه مسئولیت بین‌المللی را روانه بازار کتاب کرده است. علیرضا ابراهیم‌گل، استادیار دانشگاه تهران به همراه سیامک کریمی، حسن خسروشاهی و پریسا روشنفکر، کتاب قطور «حقوق مسئولیت بین‌المللی (قواعد عمومی)» [State responsibility : the general part] را که در سال 2013 از سوی انتشارات آکسفورد منتشر شده بود، به فارسی ترجمه کرده‌اند.

نویسنده این کتاب، جیمز کرافورد [James Crawford] حقوقدان استرالیایی و قاضی کنونی دادگاه لاهه، به واسطه سال‌ها مطالعه و پژوهش در زمینه مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها شهرت فراوانی پیدا کرده است. شاید این یادآوری بجا باشد که وی یکی از وکلای خارجی کشورمان در جریان پرونده موسوم به «سکوهای نفتی» به شمار می‌آید که علیه دولت امریکا به دادگاه لاهه ارجاع شد. این پرونده از سوی کشورمان و به دلیل حمله امریکا به سکوهای نفتی ایران در روزهای پایانی جنگ تحمیلی در دادگاه لاهه مطرح شد. این دادگاه پس از سال‌ها رسیدگی، دست آخر اعلام کرد که امریکا در حمله به سکوهای نفتی ایران مرتکب تخلف بین‌المللی شده است.

کتاب «حقوق مسئولیت بین‌المللی» یکی از کتاب‌هایی است که در قالب مجموعه «مطالعات کمبریج در حقوق بین‌الملل و تطبیقی» منتشر شده است. انتشار کتاب در تقریبا هزار صفحه به خوبی گواه آن است که عموم مباحث مربوط به مسئولیت دولت‌ها در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. این کتاب در هر بخشی، مملو از نظریه‌های مسئولیت، رویه‌های دولتی، رویه‌های قضایی و اصول مربوطه حقوق بین‌الملل است. جیمز کرافورد، همه این ظرفیت‌ها را به کار گرفته است تا بتواند از عهده توضیح دقیق و روشن مبانی و قواعد نظام مسئولیت بین‌المللی برآید. همانطور که مترجمان در مقدمه مفصل خود بر این کتاب نوشته‌اند: «به طور خلاصه، باید گفت که کتاب پیش رو، یک درسگفتار کامل درباره کل پروژه مسئولیت بین‌المللی است و بعید به نظر می‌رسد که در سال‌های نزدیک، مبحثی را در حوزه حقوق مسئولیت بتوان سراغ گرفت که این کتاب مفصلا به آن نپرداخته باشد.» نویسنده، این کتاب را با توضیحی مبسوط درباره چارچوب و تاریخچه مفهومی مسئولیت بین‌المللی آغاز می‌کند. او این کار مهم را از لابه‌لای آثار حقوقدانان متقدم نظیر ویتوریا، سوآرز، ژان بُدن و گروسیوس شروع، با توضیح عقاید و آثار حقوقدانان قرن نوزدهمی و بیستمی همچون هفتر، آنزیلوتی و تریپل پیش برده تا نهایتا به کار کمیسیون حقوق بین‌الملل در دوره معاصر می‌رسد.

کتاب در فصل دوم و سوم تا اندازه‌ای کاربردی شده و توضیح می‌دهد که مبنای تحقق مسئولیت بین‌المللی، یعنی فعل و ترک فعل‌های متخلفانه بین‌المللی چیست، چه تعریفی دارد و چگونه باید آن را از عمل مشروع تمیز داد. از فصل چهارم به بعد، کتاب تقریبا با خوی و خصلت عمدتا تئوریک سه فصل نخست، وداع کرده و یک به‌یک قواعد موجود در حقوق مسئولیت بین‌المللی را واشکافی می‌کند. با وجود اینکه، در این فصل‌ها، رنگ و لعاب تئوریک جای خود را به عینیت رویه‌های دولتی و قضایی می‌دهد، اما کرافورد همچنان به نحوی مقتضی با میدان دادن به مناقشات نظری مربوطه، خواننده را هر چه بیشتر با خاستگاه‌های هر مورد از قواعد حقوق بین‌الملل که می‌تواند او را در درک غایی این قواعد یاری کند، آشنا می‌سازد. بخش کتاب‌شناسی نیز که از سوی خود کرافورد تهیه شده و در ترجمه فارسی عینا ذکر شده‌اند می‌تواند منبع‌شناسی مناسبی برای حوزه حیاتی حقوق مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها باشد. با وجود آنکه 4 مترجم، کار ترجمه این کتاب مفصل را برعهده داشته‌اند اما متن یکدست ترجمه نشان می‌دهد که مترجمان تلاش کرده‌اند تا به متنی واحد و یکدست وفادار بمانند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...