کتاب «لذت خواندن در عصر حواس‌‌پرتی» [The pleasures of reading in an age of distraction] اثر آلن جیکوبز [Alan Jacobs] منتشر شد.

لذت خواندن در عصر حواس‌‌پرتی» [The pleasures of reading in an age of distraction] اثر آلن جیکوبز [Alan Jacobs

به گزارش کتاب نیوز، «لذت خواندن در عصر حواس‌‌پرتی» اثر آلن جیکوبز را نشر ترجمان با ترجمه علی امیری چاپ کرده است.

آلن جيكوبز، نویسنده و منتقد ادبیات انگلیسی است. وی استاد برجسته علوم انسانی در برنامه افتخارات دانشگاه بیلور است.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:

امروزه، در نظر اهل فرهنگ و اندیشه، افول کتاب‌‌خوانی یکی از ملموس‌‌ترین بحران‌‌های جامعه‌ی ماست. هر روز اخبار و آمار جدید و گاه مبالغه‌‌آمیزی درباره‌ی بحران کتاب‌‌خوانی و درصد رو به کاهش کتاب‌‌خوان‌‌ها می‌‌شنویم. گاهی قیمت کتاب عامل روی گرداندن از کتاب‌‌خوانی معرفی می‌‌شود و گاهی محتوای نامناسب کتاب‌‌ها، ترجمه و تألیف‌‌های بد و شیوع رسانه‌‌های دیجیتال. اما تأمل درباره‌ی برخی سؤال‌‌ها شاید نگاه ما را به خواندن و چالش اصلی آن تغییر دهد: آیا می‌‌توانیم تفاوت بارزی میان خواندن و نخواندن قائل شویم؟ آیا نخواندن، همیشه و در هر حال، آسیب است؟ آیا مشکل بسیاری از خوانندگان بالقوه این نیست که نمی‌‌دانند چه کتابی بخوانند؟ آیا بهتر نیست، به جای راهنمایی مخاطبان با رویکردی هنجاری، اشتیاقی برای خواندنِ مطابق با نگرش شخصی در خوانندگان ایجاد کنیم؟ در مجموعه‌ی «خواندن»، به‌‌دنبال نشان‌‌دادن جنبه‌‌هایی از این مسائل هستیم که در بحث‌‌های امروزی ما کمرنگ هستند.

لذت خواندن در عصر حواس‌‌پرتی کتابی است درباره‌ی خواندن بر اساس میل درونی و گرایش‌‌های شخصی. آلن جیکوبز، منتقد و پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه بیلر، با تکیه به تجربه‌ی کتاب‌‌خوانی خود، خوانندگان کتابش را دعوت می‌‌کند تا تمام راهنماهای کتاب‌‌خوانی و فهرست‌‌های «باید/نباید بخوانید» را کنار بگذارند و، با آغاز‌‌کردن از هوس، لذتشان از کتاب‌‌ها را بکاوند و راهنمای کتاب‌‌‌‌خوانی قرار دهند.

«لذت خواندن در عصر حواس‌‌پرتی» اثر آلن جیکوبز در 199 صفحه و قیمت 49 هزارتومان در دسترس علاقمندان است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...