روایتی شاعرانه از انقلاب مکزیک | اعتماد


کارلوس فوئنتس نویسنده فقید مکزیکی را با آثاری چون مرگ آرتمیو کروز (1962)، پوست انداختن (1967)، سر هیدرا (1978) و گرینگوی پیر [Gringo viejo یا The Old Gringo] (1985) می‌شناسند. او که به جریان نوی ادبیات امریکای لاتین تعلق دارد از همان طریقتی استفاده می‌کند که هم‌نسلانش نظیر گابریل گارسیا مارکز یا ماریو بارگاس یوسا استفاده می‌کنند، یعنی تحلیلی تاریخی- سیاسی از سرزمین‌شان که آمیخته با سبکی است که به رئالیسم جادویی شهرت دارد. فوئنتس در چنین دورانی بالیده و آثار بزرگش را خلق کرده است.

کارلوس فوئنتس گرینگوی پیر [Gringo viejo یا The Old Gringo]

رمان گرینگوی پیر یکی از شاخص‌ترین آثار فوئنتس است که در طریقت ژرف روایتش آن خصلت شاعرانه بیانش را به کمال می‌رساند و توان ترسیم وضعیتی از تاریخ را دارد که در هزارتویی از استعارات گوناگون نهفته است. این سبک شاعرانه که به هنگام آمیختگی با سیاست زاویه‌ای نوین از نگاه را عرضه می‌کند نه صرفا از تفکر زیباشناسانه نویسنده بلکه ضرورتی است فرهنگی که با تاریخ امریکای لاتین عرضه شده و به نظر می‌رسد فوئنتس بدان شخصیتی والا بخشیده است.

قرارگیری سبک شاعرانه برای بیان یکی از رادیکال‌ترین تغییرات اجتماعی یعنی انقلاب نشانی از دید ژرف نویسنده به مساله مورد تفکرش است. این بیان شاعرانه وضعیت‌های تاریخی- سیاسی در سایر آثار فوئنتس هم به چشم می‌خورد که شاید بتوان گفت در رمان نبرد (1992) نویسنده به حد اعلای آن دست می‌یابد. ولی در رمان گرینگوی پیر مسائلی است که اثر را از هر نظر برجسته می‌کند که یکی حضور مستقیم انقلاب در پیرنگ داستان و دیگری حضور تیپ غریبه در برخورد با یک مساله اجتماعی است.

انقلاب مکزیک یکی از نخستین انقلاب‌های این قرن است که نشانی از تغییرات بزرگ در قرن بیستم بود. در این انقلاب نام‌هایی نظیر پورفیریو دیاس دیکتاتور بزرگ مکزیک و انقلابیونی نظیر فرانسیسکو مادرو، پانچو ویلا و املیانو زاپاتا به میان آمدند و سرانجام در 1911 مادرو به ریاست‌جمهوری برگزیده شد ولی کارشکنی‌های گوناگون باعث شد تا در سال 1913 به دست نیروهای ژنرال اوئرتا کشته شود و فصل جدیدی از شورش‌های دهقانی در مکزیک آغاز شود و این نقطه تاریخی سرآغاز رمان فوئنتس می‌شود و بر این اساس انقلاب نسبت به سایر آثارش حضور پررنگ‌تری دارد و موتور محرک حرکت‌های اساس داستان است.

اما در زمینه این انقلاب اجتماعی شخصیتی- گرینگو- پا به میدان می‌گذارد از سرزمینی بیگانه، فردی که ایده خلق آن از نویسنده‌ای امریکایی به اسم امبروز بی‌یرس که در1913در سن 71سالگی از امریکا خارج می‌شود و به مکزیک می‌رود و در همان آشوب‌ها ردش از میان می‌رود گرفته شده است و فوئنتس باقی ماجرا یعنی حضور این فرد را در مکزیک با استفاده از تخیل نویسندگی‌اش شرح می‌دهد.
این فرد که در میان شورشیان قرار می‌گیرد در مقام نقطه نظری است بر جریان این تغییرات اجتماعی. چیزی که روایت نویسنده را بسیار جذاب می‌کند خصلت روانشناسانه گرینگو در مسیر داستان است. در واقع این رمان تشکیل شده است از تحلیل‌های شخصیتی ژرف که در کمتر اثری که به موضوع‌های کلان اجتماعی نظیر جنگ و انقلاب می‌پردازد، طرح شده است.

تحلیل‌های چندگانه شخصیت‌ها که از کنش‌های متقابل سرچشمه می‌گیرند بستری را برای شناسایی مهیا می‌کنند تا از درون پیچیدگی روانی و شخصیتی آنان مسیری به مساله محوری رمان گشوده شود.

شخصیت گرینگو که در ابتدای داستان فردی گذشته از همه‌چیز است، حتی جان خویش؛ سلوکی را در مسیر رمان طی می‌کند که در پس تعهدی سترگ نفس می‌کشد و اینجا بیش از هر چیز می‌توان خود نویسنده را مشاهده کرد که از هر مسیری که می‌آغازد مساله وطن و رویدادهای مرتبط با آن محور پیرنگ و درونمایه‌اش قرار می‌گیرد. کلام آخر اینکه رمان گرینگوی پیر با بیان شاعرانه‌اش، شخصیت‌پردازی ژرفش و با تاریخ در جریانش تبدیل به کتابی بسیار مهم در امریکای لاتین می‌شود که می‌توان رگه‌هایی از نبوغ کارلوس فوئنتس را در آن مشاهده کرد و از درونمایه اساسی‌اش موضوعات فراوانی برایتامل یافت.

[گرینگوی پیر با ترجمه عبدالله کوثری در ایران منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...