کتاب «ماوراء مرز» (یادداشت‌هایی از دو ماه زندگی در بخشی از خراسان و ماوراءالنهر که امروز تاجیکستان نام دارد) نوشته احسان صفرزاده منتشر شد.

ماوراء مرز احسان صفرزاده

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ۲۲۰ صفحه و با قیمت ۳۶ هزار تومان در شرکت چاپ و نشر بین‌الملل راهی بازار کتاب شده است.

در معرفی این کتاب آمده است:

«ماوراء مرز» شرح سفرهایی است در شهرها و روستاهای بخشی از خراسان تاریخی که این روزها تاجیکستان نام دارد.
ماجراهای کتاب که گاهی حال و هوای طنز پیدا می‌کند در برخورد با مردمانی شکل می‌گیرد که صدها کیلومتر دورتر از مرزهای ایران زندگی کرده و به گویشی از فارسی صحبت می‌کنند، آن‌ها خود را خویشاوند ایرانی‌ها می‌دانند و از خاطرات مشترکی که در طول تاریخ با ما داشته‌اند، سخن می‌گویند.
فصل نخست کتاب، از مزارشریف در بلخ افغانستان شروع می‌شود و پس از عبور نویسنده از رودخانه جیحون، در ماوراءالنهر ادامه پیدا می‌کند و دوباره بازمی‌گردد و در حوالی روستاهای جنوب تاجیکستان خاتمه می‌یابد.
فصل دوم هم که با فاصله ۱۰ سال از سفر اول، در زمستان ۱۳۹۵ و بهار ۱۳۹۶ انجام شده چالش‌ها و ماجراهایی است که از برخورد و گفت‌وگو با سلفیه و اسماعیلیه و ایران‌دوستان و ایران‌ستیزان و... پدید می‌آید.
کتاب نثری داستانی و روان دارد. نویسنده علاوه بر متن، تصاویر و نقشه‌هایی را هم به پیوست آورده که اثرش را برای مخاطب ملموس‌تر می‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...