دَه قصه‌ی خیال‌انگیز برای گذر از تاریخ | کافه داستان


مجید شفیعی نویسنده‌ی کتاب «گذری بر خاک نمناک» فارغ‌التحصیل موزه‌داری در مقطع کارشناسی است. او انتشار کتاب‌های متعددی از جمله «کابوس ماهان» از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، «پهلوان و آقای نویسنده» از نشر قطره، «حکایت‌های شیرین زهرالربیع» از انتشارات پیدایش و مجموعه ده‌جلدی «طنز در ادبیات ایران» از انتشارات مهاجر را در کارنامه‌ی ادبی خود دارد. همکاری با نشریاتی چون سروش، پوپک، سلام بچه‌ها، کیهان بچه‌ها، دوست کودکان، دوچرخه و آفتاب مهتاب و فعالیت در عرصه‌های سینما و تئاتر نیز از دیگر سوابق و تجربیات این نویسنده است. اما اثر اخیر وی که بی‌ارتباط با رشته‌ی تحصیلی او نیست، نشان از علاقه‌اش به میراث فرهنگی و تلاش او برای آشنایی کودکان و نوجوانان با آثار باستانی دارد.

مجید شفیعی گذری بر خاک نمناک

میراث جهانی یونسکو نام عهدنامه‌ای بین‌المللی است که ۱۶ نوامبر ۱۹۷۲ به تصویب کنفرانس عمومی یونسکو رسید و موضوع آن حفظ آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی بشر است. ایران سه سال بعد در ۲۶ فوریه ۱۹۷۵ به کنوانسیون میراث جهانی یونسکو پیوست. بر اساس این کنوانسیون بناهای یادگار، بقعه‌ها، آثار معماری، مجسمه‌ها، نقاشی‌ها، عناصر و ساختارهای باستانی طبیعی، سنگ‌نگاره‌ها و کتیبه‌ها، غارهای مسکونی و ترکیب‌هایی از این عناصر که ارزش جهانی برجسته و بارزی از لحاظ تاریخی و بصری، علمی و زیباشناسانه دارند، به عنوان میراث فرهنگی تعیین شده‌اند. شفیعی ضروری دانسته با توجه به پیشینه تاریخی ایران و آثار باستانی گسترده و چشم‌اندازهای طبیعی استثنائی و همچنین فرهنگ غنی شفاهی در این سرزمین، نسبت به آگاه‌سازی عمومی و به ویژه آشنایی کودکان و نوجوانان با مفاهیم و مسائل مربوط به حفظ میراث فرهنگی اقدام کند. او به دلیل مؤثربودن شیوه‌های گوناگون روایت از ظرفیت ادبیات و قصه‌نویسی بهره گرفته و برای معرفی دَه بنای ایرانی به عنوان میراث جهانی قصه‌هایی تخیلی نوشته است.

«گذری بر خاک نمناک» حاوی دَه داستان فانتزی از دَه بنای ثبت‌شده‌ی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو برای گروه سنی نوجوان است؛ هرچند کتاب به دلیل گستردگی موضوع و حوزه‌ی روایی آن برای علاقه‌مندان سنین بالاتر هم جذاب و خواندنی است. هر بخش علاوه بر قصه شامل مطالبی درباره‌ی موقعیت جغرافیایی، تاریخی و اهمیت جهانی و کشوری این آثار و همچنین تاریخچه‌ی مختصری از بنای مورد نظر نیز هست. به عبارتی هر فصل شامل دو بخش داستانی و غیرداستانی است که در کنار اطلاعات لازم با چاشنی یک روایت تخیلی نیز ترکیب شده تا دانستنی‌های لازم را به شیرینی به مخاطب ارائه داده و در ذهن وی نهادینه کند. راز معبد (زیگورات چغازنبیل)، رویاها (پاسارگاد)، کلمات سنگی (بیستون)، گفت‌وگوی ارواح (تخت‌جمشید)، خاک ‌نمناک (ارگ بم)، ماهی بزرگ (سازه‌های آبی شوشتر)، زندان دیو (تخت سلیمان)، خانه مهر (کلیسای سنت استپانوس)، رویای سلطان (گنبد سلطانیه) و باغ فیروزه‌ای (میدان نقش جهان)، عناوین فصول کتاب «گذری بر خاک نمناک» است.

در فصل اول کتاب، شفیعی داستان مرد نقاشی را روایت کرده که هنگام طراحی تصویر یک معبد تاریخی، تخیلات ذهنی خود را همراه با مستندات موجود درباره‌ی آن بیان کرده و با این شیوه تا پایان روایت، اطلاعات و مستندات پژوهشی خود را با خواننده به اشتراک می‌گذارد. در فصل دوم نویسنده با استفاده از ماجرای آزاداندیشی و مهربانی کوروش روایتی را خلق کرده و توأم با آن به ارائه‌ی توضیحاتی درباره‌ی پاسارگاد پرداخته است. روایت سوم کتاب نیز شخصیت‌هایی چون داریوش، کاهنان مصر و هیولایی بدهیبت دارد تا پس از آن به کتیبه‌ی بیستون و توضیحات مفصلی درباره‌ی کمبوجیه و بردیا و گئومات برسیم.

نویسنده در قصه‌ی چهارم عقابی را آفریده که ساخته و پرداخته‌ی یک سنگ‌تراش یونانی است. روح معمار این قصه با نشستن بر پشت عقاب تسکین پیدا می‌کند و قصه به گونه‌ای تمام می‌شود که خواننده وارد توضیحات لازم درباره‌ی تخت جمشید شود. اما فصل پنجم قصه‌ی آغامحمدخان است و ارگ بم و در همین قصه است که نویسنده علاوه بر تاریخ، جلوه‌هایی از هنر را نیز به کار گرفته و طنین گلپونه‌های ایرج بسطامی را در کویر جاری می‌کند و همان موقع هزار پروانه‌ی رنگین شب آن منطقه را روشن می‌کنند.

شفیعی از آنجا که در فصل ششم کتابش قصد داشته به سازه‌های آبی شوشتر بپردازد، قصه‌اش را مملو از دیوها و ماهیان و نهنگ‌ها و پریان دریایی کرده است. در این قصه کارون پر از خون و فریاد می‌شود و دیوی که سر در آن فرو برده به اندازه‌ی هزار فیل از این رود آب می‌خورد. اما از این قصه‌ی آبی که بگذریم به تخت سلیمان و بلقیس می‌رسیم که دیوها هر چه می‌گردند پیدایش نمی‌کنند چرا که او در روستایی نزدیک تکاب مشغول قالی‌بافی است. قصه‌ی کلاغی که تبدیل به کتابی بزرگ می‌شود نیز خواننده را به کلیسای سنت استپانوس هدایت می‌کند. پس از آن است که توی خواب به آینده و نزد یک سلطان مغول می‌رویم و سر از گنبد سلطانیه در می‌آوریم.

دست آخر برای عزیمت به میدان نقش جهان است که نویسنده قصه‌ی پایانی را با توصیفاتی از حافظه شروع می‌کند و ما را نزد رضا عباسی می‌برد. در بخشی از این قصه می‌خوانیم:

«تصویری داشت پرواز می‌کرد. یک تیرانداز یک اژدها را نشانه گرفته بود. یک شعر با خط نستعلیق مثل ماهی توی هوا شنا می‌کرد. معمار داشت اندازه‌گیری می‌کرد. نقاش داشت می‌کشید و خطاط داشت شعری می‌نوشت. اژدهایی از آن سوی میدان بلند شد بال‌هایش را باز کرد. ناگهان همه چیز بی‌حرکت ماند. حتی کر و کر خنده شاه…»

ایران به سبب موقعیت جغرافیایی، بیش از هفت هزار سال تمدن و تنوع فرهنگی در جغرافیای زیستی خود، یکی از شاخص‌ترین کشورها در حوزه میراث فرهنگی است. «گذری بر خاک نمناک» کتاب مناسبی برای آشنایی بیشتر ایرانیان با میراث فرهنگی مرز و بومشان است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...