رمان «ابیگیل» [Abigail] نوشته ماگدا سابو [Magda Szabó] (نویسنده سرشناس مجارستانی) و ترجمه نصراله مرادیانی منتشر شد.

ابیگیل» [Abigail]  ماگدا سابو [Magda Szabó]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر بیدگل رمان «ابیگیل» نوشته ماگدا سابو و ترجمه نصراله مرادیانی را در ۶۵۸ صفحه و بهای ۱۳۵ هزار تومان منتشر شد. ماگدا سابو (درگذشته به سال ۲۰۰۷) رمان نویس مجارستانی بود. او دکترای واژه شناسی داشت و همچنین در زمینه‌های درام، جستار، مطالعات، شرح‌حال، شعر و ادبیات کودکان آثاری از او به جا مانده است. او در میان مولفان مجار با انتشار آثارش در ۴۲ کشور و بیش از ۳۰ زبان رکورددار است.

«ابیگیل» اولین بار در سال ۱۹۷۰ منتشر شد و پرخواننده‌ترین رمان ماگدا سابو است. روایت رمان چنین است که گینای چهارده‌ساله احساس می‌کند زندگی‌اش به پایان رسیده است. پدرش که ژنرالی بلندپایه است تصمیم گرفته تا او را از بوداپست دور کند و به مدرسه‌ای شبانه‌روزی بفرستد. برای گینا «آکادمی اسقف ماتولا» که یک مدرسه مذهبی مسیحی دخترانه است چیزی از زندان کم ندارد.

«وال استریت ژورنال» درباره این رمان چنین نوشته بود: «داستانی پرمایه، با روایتی صمیمی که به شکل هوشمندانه‌ای معصومیت جوانی گرفتار در مهلکه را به تصویر می‌کشد. این رمان محبوب پرتره‌ای که سابو در تمامی آثارش از مجارستان به دست داده است را به اتمام می‌رساند.»

در بخشی از ابیگیل می‌خوانیم: «گینا احساس کرد اتفاقی که دارد برایش می‌افتد ورای چیزی است که بتواند هضمش کند، ورای چیزی که به هر نحوی بتواند تحمل کند. بعضی وقت‌ها کابوس می‌تواند چنان بیرحمانه، چنان مهلک، چنان هراس‌آور و چنان مأیوس‌کننده باشد که نتوانی کاری بکنی جز اینکه هق‌هق گریه و ناله کنی تا کسی بیاید بیدارت کند.»

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...