در این کتاب استیگ هاوارد [Stig Hjarvard] علاوه بر شرح نظریه رسانه‌ای شدن به رسانه‌‎ای شدن پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی در جامعه، یعنی سیاست، دین و بازی می‌پردازد.

 استیگ هاوارد [Stig Hjarvard] رسانه‌ای شدن فرهنگ و جامعه» [The Mediatization of Culture and Society]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «رسانه‌ای شدن فرهنگ و جامعه» [The Mediatization of Culture and Society] کتابی است به قلم «استیگ هاروارد» که با ترجمه سید محمد مهدی‌زاده و همکاران توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وارد بازار نشر شده است. محمد مهدی‌زاده عضو هیات علمی دانشگاه علامه و رییس دانشکده علوم ارتباطات این دانشگاه در پیشگفتار کتاب در اهمیت ترجمه این اثر می‌نویسد: «رسانه‌ای شدن فرهنگ و جامعه نخستین اثر درباره نظریه رسانه‌‌ا‌ی شدن است که به زبان فارسی منتشر می‌شود. استیگ هاروارد نویسنده کتاب استاد مطالعات رسانه‌ای دانشگاه کپنهاگ دانمارک و از پژوهشگران و نظریه‌پردازان پیشرو در زمینه رسانه‌ای شدن است که بیش از یک دهه مطالعات و پژوهش‌های خود را بر این حوزه متمرکز کرده است. در این کتاب استیگ هاوارد علاوه بر شرح نظریه رسانه‌ای شدن به رسانه‌‎ای شدن پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی در جامعه، یعنی سیاست، دین و بازی می‌پردازد و خواننده را با ابعاد و زوایای جدید فرهنگ و جامعه مدرن و تاثیر رسانه‌ها بر نهادهای اجتماعی و منش و شخصیت انسان مدرن آشنا می‌کند».

کتاب از هفت فصل اصلی تشکیل شده است که در هر کدام وجه خاصی از رسانه‌ای شدن فرهنگ و جامعه مورد توجه قرار گرفته است. در ادامه نگاهی اجمالی به فصول کتاب می‌اندازیم: «از واسطه‌بودن تا رسانه‌ای‌شدن» عنوان فصل نخست کتاب است که به نوعی مقدمه برای ورود به مبحث اصلی نیز محسوب می‌شود، در این بخش اهمیت و شالوده‌های نظری رسانه‌ای شدن مورد توجه قرار گرفته و نویسنده به موضوعاتی مانند رسانه درفرهنگ و جامعه، نظریه‌ای حد وسط و فرایند مدرنیته سطح بالا پرداخته است.

در فصل دوم با عنوان «رسانه‌ای‌شدن: یک رویکرد نظری جدید» ما به شکل مبسوط با جنبه‌های نظری رسانه‌ای شدن آشنا می‌شویم؛ مدرنیته رسانه‌ای شده یا تمدن؟، رسانه‌ای شدن در نظریه پست مدرن، رسانه‌ها به مثابه نهادی نیمه مستقل، رسانه‌ها به عنوان دگرگون کننده تعامل و تجدید ساختار هنجارهای اجتماعی از جمله مباحثی است که در این فصل مورد توجه قرار گرفته است.

«رسانه‌ای‌شدن سیاست: از مطبوعات حزبی تا صنعت افکارسازی» عنوان فصل سوم کتاب است. نویسنده در این بخش تلاش دارد به سراغ نمونه‌های تجربی از رسانه‌ای شدن پیش برود و در قدم اول سیاست را برگریده است، در این بخش موضوعات مهمی از جمله رسانه‌های جدید و شبکه ارتباطات سیاسی گسترده، شخصی شدن سیاست و نقش دوگانه مفسر سیاسی وابسته به رسانه مورد بحث قرار گرفته است.

نویسنده در فصل چهارم کتاب با عنوان «رسانه‌ای‌شدن دین: از ایمان به کلیسا تا افسون رسانه‌ای» رسانه‌ای شدن یکی از مهم‌ترین نهادهای اجتماعی زندگی بشر یعنی دین را مورد توجه قرا رداده است. در سخن آخر این بخش می‌خوانیم: «رسانه‌ها الزاما تاثیر یکسانی بر دین ندارند: در برخی از موارد ممکن است رسانه‌ها بار دیگر تقدس‌گرایی جامعه را افزایش دهند؛ در موارد دیگر، اقتدار دین نهادینه شده را تضعیف می‎‌کنند و به ترویج تصورها، آیین‌ها و طریقه‌های پرستش سکولار می‌پردازند. این فرایندها در سطح کلی ویژگی مشترکی دارند: همه آن‌ها بر رسانه‌ای شدن دین گواهی می‌دهند.»

«رسانه‌ای‌شدن بازی: از آجرها تا بایت‌ها» عنوان فصل پنجم کتاب است. تحت تاثیر قرار گرفتن بازی‌های کودکان و به طور مشخص دوران کودکی با رسانه‌ها، امری است که نمی‌توان آن را انکار کرد. در این فصل ابعاد مختلف این موضوع از تحول دوران کودکی تا بزرگسالی زودرس کودکان تا مجازی شدن و دگرگونی بازی مورد بحث قرار گرفته است.

نویسنده در فصل ششم کتاب باعنوان «رسانه‌ای‌شدن عادت‌واره: شخصیت اجتماعیِ یک فردگرایی جدید» با فضایی متفاوت از چند فصل گذشته، تاثیر رسانه‌ها بر شخصیت افراد و نسبت آن با محیط اجتماعی را مورد توجه قرار داده است. موضوعاتی مانند عادت‌واره و شخصیت اجتماعی، از قطب‌نما تا گردش نما، پیوندهای ضعیف و معاشرت، رسانه‌ای شدن عادت‌واره، به رسمیت شناخته شدن از طریق رسانه‌ها و فردگرایی نرم در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل هفتم و موخره کتاب به عنوان نتیجه‌گیری به پیامدها و سیاست‌های رسانه‌ای شدن اختصاص یافته است. او با بررسی موضوعات بیان شده در فصل‌های پیشین این طور نتیجه می‌گیرد که عبارت رسانه‌ای شدن فرهنگ و جامعه به معنای ناتوانی در کنترل تاثیرات رسانه‌ها نیست و با ترکیب سیاست‌های کلان وخرد رسانه‌ای و بهره‌مندی از جامعه مدنی می‌توان رسانه‌ها را در خدمت جامعه و فرهنگ درآورد، نه برعکس.

«رسانه‌ای‌شدن فرهنگ و جامعه» نوشته استیگ هاروارد با ترجمه سید محمد مهدی‌زاده و همکاران در 344 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 30 هزار تومان به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...