معتبرترین جایزه کتاب کودک بریتانیا به جیسون رینالدز [Jason Reynolds] سفیر ملی ادبیات کودک ایالات متحده تعلق گرفت و سیدنی اسمیت کانادایی مدال کیت گرین‌اِوِی [Kate Greenaway Medal] را برای بهترین تصویرگری از آن خود کرد.

جیسون رینالدز [Jason Reynolds] هر دو جهت را نگاه کن» [Look Both Ways] مدال کارنگی [Carnegie Medal]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، جیسون رینالدز، نویسنده امریکایی، برای داستان نفس‌گیر و مهیج خود، «هر دو جهت را نگاه کن» [Look Both Ways]، برنده مدال کارنگی [Carnegie Medal]، معتبرترین جایزه کتاب کودک بریتانیا، شد.

رینالدز، شاعر و نویسنده‌ای که در حال حاضر سفیر ملی ادبیات کودک ایالات متحده است، از میان هشت فینالیست ازجمله الیزابت آسِوِدو، برنده پیشین این جایزه، به عنوان برنده انتخاب شد. مدال کارنگی که توسط کتابداران داوری می‌شود و قدیمی‌ترین جایزه کتاب کودک انگلیس است، در سال ۱۹۳۶ تاسیس شد و برندگانی نظیر نوئل استریتفیلد و تری پرچت داشته است.

«هر دو جهت را نگاه کن» مجموعه‌ای از ۱۰ داستان به‌هم پیوسته درباره کودکانی است که در راه برگشت از مدرسه به خانه هستند. رینالدز در این کتاب به موضوعاتی نظیر قلدری و مصیبت دیدن می‌پردازد که به گفته داوران سرشار از شوخ‌طبعی، همدلی و انسانیت است و خواننده کودک را برای نگریستن به موضوعات به شیوه‌ای متفاوت و جذاب به چالش می‌کشد.

رینالدز گفت: «برنده شدن در این جایزه برایم شگفت‌انگیز است. کارنگی برایم فوق‌العاده ویژه است. قبلا هم در فهرست کوتاه این جایزه قرار گرفتم، که همان هم برایم به اندازه کافی خوب بود. اما این‌بار دانستن این موضوع که کتابم در بریتانیا طنین‌انداز شده، واقعا باورنکردنی بود؛ عمدتا به این خاطر که فکر می‌کنم به این مساله که این تنها یک داستان انسانی است اعتبار می‌بخشد.»

رینالدز گفت در گذشته به او می‌گفتند داستان‌هایش برای انتشار در انگلیس، زیادی امریکایی است. او گفت: «فکر می‌کنم کارنگی تایید کرد که این درست نیست. که در واقع مرزها آن‌طور که برای بعضی از ما وجود دارد برای بچه‌ها بی‌معنی است. آنها واقعا فقط به دنبال داستان‌های خوب هستند و می‌توانند خود را به طرق مختلف و در افراد مختلف پیدا کنند.»

رینالدز روز چهارشنبه با گرفتن جایزه خود گفت: «هر دو جهت را نگاه کن» نگاهی به استقلال کودکان است که در حال کشف فضای مختصر سفر هر روزه خود از مدرسه به خانه هستند. می‌خواستم نشان بدهم چطور با آنکه همه در یک فضا زندگی می‌کنیم و تقریبا همگی وقتی به پیدا کردن راه حل مشکل فکر می‌کنیم شبیه به هم هستیم، سفرهای کاملا متفاوتی را تجربه می‌کنیم.»

مدال کیت گرین‌اِوِی برای بهترین تصویرگری نیز برای «ریزه در شهر» به سیدنی اسمیت رسید. این دومین باری است که این نویسنده و تصویرگر کانادایی برنده این جایزه می‌شود. «ریزه در شهر» خیابان‌های خفقان‌آور شهر را از دریچه چشم یک کودک می‌بیند و به گفته داوران کتابی خاطره‌انگیز است که خواننده را در خود غرق می‌کند و دست کم گرفته شده، در حالی که سعی دارد با مضمون گم‌گشتگی، تنهایی و نادیده‌گرفته‌شدن، پایان عاطفی تکان‌دهنده‌ای بسازد.

اسمیت که در نُوا اسکوشیای کانادا زندگی می‌کند، این کتاب را زمانی که در تورنتو زندگی می‌کرد، نویسندگی و تصویرگری کرد و می‌گوید باور اینکه برنده شده برایش سخت است، چون از بهار سال گذشته با روفرشی‌های قدیمی‌اش از خانه در حال کار کردن بوده: «حقیقتا به‌ نظر واقعی نمی‌آید.»

اسمیت در سخنرانی خود پس از دریافت جایزه از اهمیت داستان و چگونگی ارتباط آن با ما صحبت کرد. او گفت: «واقعیت این است که در برهه‌ای از تاریخ زندگی می‌کنیم که ما را ملزم به رعایت فاصله ایمنی از یکدیگر می‌کند. در این زمان است که داستان‌هایی که با هم به اشتراک می‌گذاریم بیش از همیشه اهمیت پیدا می‌کنند... مثل دوستی که با او ارتباط برقرار می‌کنیم، داستان‌ها عواطف ضروری‌مان را فراهم می‌کنند: تو تنها نیستی. همه‌چیز روبه‌راه می‌شود.»

هیات داوران این جایزه متشکل از ۱۵ کتابدار، ۱۵۲ کتاب را برای انتخاب رینالدز و اسمیت خواندند، که هر کدام علاوه بر یک مدال طلا و جایزه نقدی پنج هزار پوندی، مجموعه‌ای از کتاب به ارزش ۵۰۰ هزار پوند را برای اهدا به کتابخانه مورد نظر خود دریافت می‌کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...