کتاب «راز و رمز تفکر مثبت» [Et si je prenais la vie du bon côté! : les secrets de la pensée positive] نوشته کریستوف ژانر ژازله [Christophe GENRE-JAZELET] با ترجمه بیتا شمسینی منتشر شد.

راز و رمز تفکر مثبت» [Et si je prenais la vie du bon côté! : les secrets de la pensée positive]  کریستوف ژانر ژازله [Christophe GENRE-JAZELET]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین، «تفکر مثبت؟ ببینیم به چه معناست!»، «مثبت اندیش‌تر شدن با کمک قانون جذب»، «زندگی موفق داشتن» و «دستیابی به صلح درونی» چهار فصل کتاب «راز و رمز تفکر مثبت» را تشکیل می‌دهند. «سازوکار تفکر مثبت چیست؟»، «ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه»، «کمی هم تفکر منفی اشکال ندارد»، «قانون جذب»، «از عشق انسان‌گرایانه تا خیرخواهی جهانی»، «ابزارهای هوشمندانه مثبت‌اندیشی»، «زندگی موفق داشتن به چه معناست؟»، «موفقیت مالی و اجتماعی»، «مدیریت و روابط انسانی»، «تفکر مثبت راهی به سوی فرزانگی»، «شکسته‌بندی ذهنی»، «انس گرفتن با مرگ» و «در مسیر بودن» از جمله بخش‌های این اثر محسوب می‌شوند.

هدف کتاب «راز و رمز تفکر مثبت» این است که سازوکارتفکر مثبت را به مخاطب بی‌آموزد و راه‌حل‌هایی ارائه دهد تا بتوان توان خود را برای مثبت‌اندیش‌تر بودن افزایش داد. این کتاب می‌تواند به افرادی کمک کند که بیش از پیش خواهان آن هستند که از ناکامی‌ها و انتقادهایی که بیشتر وقت‌ها آن‌ها را احاطه کرده خلاص شوند.

یکی از ویژگی مهم کتاب «راز و رمز تفکر مثبت» این است که با ابزارها و تمرینات مربوط به بازنویسی برنامه‌های ذهنی کلیدهای بی‌شماری در اختیار مخاطب قرار می‌دهد تا به‌شکلی پایدار زندگی خود را تغییر دهد و آسان‌تر به اهداف خود برسد.

در بخشی از فصل نخست کتاب که با بنیان‌های رویکرد روان‌شناختی تفکر مثبت، به‌ویژه با محوریت خودشرطی‌سازی مثبت آشنا می‌شویم، آمده است: «ممکن است عجیب به‌نظر برسد، اما بخشیدن یکی از ابزارهای تفکر مثبت (وصلح درونی) است. بخشیدن، به‌راستی، این امکان را فراهم می‌کند که مشکلات به راه‌حل تبدیل شوند. بخشیدن به‌معنای فراموش کردن بدی‌ای که در حق ما کرده‌اند نیست. بخشیدن یعنی تصمیم بگیری از چیزی گذر کنی تا از نو زندگی کردن را از سر بگیری، چیزی که با کینه به‌دل گرفتن یا داشتن حس انتقام‌جویی امکان‌پذیر نیست. برای آن که خود را با زندگی هماهنگ کنیم معمولا لازم است که ببخشیم».

کتاب «راز و رمز تفکر مثبت» نوشته کریستوف ژانر ژازله زیرنظر استفانی بروآر با ترجمه بیتا شمسینی در شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و با قیمت ۳۵ هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...