شاهین کربلایی‌طاهر که اخیراً کتابش را به زبان انگلیسی منتشر کرده است، گفت: رمان «آکواریوم» با استقبال خوب مخاطبان از گوشه و کنار دنیا مواجه شده که بسیار مایه دلگرمی من شده است.

شاهین کربلایی‌طاهر آکواریوم

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، شاهین کربلایی‌طاهر  درباره رمان «آکواریوم» اظهار کرد: این رمان را به زبان انگلیسی نوشتم و اکنون در سایت آمازون به فروش می‌رسد. «آکواریوم» داستان زندگی یک فرد عادی است که دچار ماجرایی به شدت غیرعادی در یک بستر فانتزی می‌شود.

وی با اشاره به این که این رمان یک کمدی سیاه است، درباره دلیل نگارش «آکواریوم» به زبان انگلیسی عنوان کرد: این اثر اولین رمان من به زبان انگلیسی نیست. قبل از این نیز چند داستان کوتاه، فیلمنامه و نمایشنامه به زبان انگلیسی نوشته‌ام.

شاهین کربلایی‌طاهر ضمن بیان این که فعلا قصد ندارد رمان «آکواریوم» را به زبان فارسی ترجمه و منتشر کند، در پایان گفت: رمان «آکواریوم» با استقبال خوب مخاطبان از گوشه و کنار دنیا مواجه شده که بسیار مایه دلگرمی من شده است.

شاهین کربلایی طاهر فیلمساز و مدرس سینما، عضو آکادمی سینما و تلویزیون کانادا بوده و سابقه استادیاری در دانشکده فیلم دانشگاه یورک را دارد. سینمای آمریکا را در کلاس‌های رابین وود در دانشگاه یورک آموزش دیده است. «برهنه تا شب» آخرین فیلم بلند اوست که کاندیدای بهترین فیلم بلند داستانی از جشنواره بین‌المللی فلستاف انگلستان و منتخب در بخش بین‌المللی بیست‌ونهمین جشنواره فیلم فجر شد. وی هم اکنون نیز درحال تحقیق درباره فلسفه سینما در دانشگاه هنرهای زیبای هامبورگ است.

علاوه بر نشر رمان «آکواریوم» به زبان انگلیسی، این نویسنده و مترجم کتاب‌هایی چون «سینمای آخرالزمانی» (نشر شورآفرین)، «سینمای اعتراض، فیلمساز معترض» (نشر اختران)، رمان‌های «تارچُفسکی» (نشر مروارید) و «ستاره رفتنی است، آسمان را دریاب» (نشر نگاه)، رمان کوتاه «اسپیکتولاماسوس‌ها» (نشر روانشناسی و هنر) و مجموعه داستان «زندگی سگی یک مرد دقیق» (نشر شورآفرین) را تالیف کرده است. همچنین ترجمه آثاری چون «گفت‌وگو با سم پکینپا» (نشر ققنوس)، «هیچکاک به روایت هیچکاک» (نشر ققنوس)، «گفت‌وگو با آرتور پن» (نشر شورآفرین)، «سینمای ملودرام» (نشر شورآفرین)، «ارنست همینگوی: آخرین مصاحبه»، «ژاک دریدا: آخرین مصاحبه» و «کورت وانِگات: آخرین مصاحبه »(نشر آفتابکاران) را در کارنامه خود دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...