«يك روز از زندگى ايوان دنيسوويچ» [‭‬Odin den Ivana Denisovich یا One Day in the Life of Ivan Denisovich] نوشته الکساندر سولژنیستین [Aleksandr Solzhenitsyn] منتشر شد.

يك روز از زندگى ايوان دنيسوويچ» [‭‬Odin den Ivana Denisovich یا One Day in the Life of Ivan Denisovich]  الکساندر سولژنیستین [Aleksandr Solzhenitsyn]

به گزارش کتاب نیوز، رمان يك روز از زندگى ايوان دنيسوويچ، نوشته الکساندر سولژنیستین، ماجراى تلاش انسان است براى غلبه بر طبيعت خشن و چيرگى بر سبعيت و مناسبات غيرانسانى دوران استالين.

الكساندر سولژنيتسين به‌خاطر انتقاد از استالين به هشت سال كار در اردوگاه مخوف گولاگ محكوم شد و تا مرگ استالين در تبعيد ماند. در آثارش جنايات استالين و فجايع اردوگاه‌هاى كار اجبارى را بى‌پرده فاش مى‌‌كرد كه به اخراج او از ميهنش منجر شد. او در سال 1970 برندۀ جايزۀ نوبل ادبیات شد.

ناشر در معرفی این اثر آورده است:

يك روز از زندگى ايوان دنيسوويچ ماجراى تلاش انسان است براى غلبه بر طبيعت خشن و چيرگى بر سبعيت و مناسبات غيرانسانى دوران استالين. سولژنيتسين تصويری از یک روز عادی در اردوگاه كار اجبارى ترسيم مى‌كند و آن را نمادى می‌سازد از حيات هرروزه تحت حاكميت خودکامگان، چه در اردوگاه و چه در جامعه. این كتاب فقط دربارهٔ هرا‌س‌هاى حاكم بر عصر استالين و سلطه‌گری نظام‌های توتاليتر و سركوبگر نيست؛ از جمله درون‌مايه‌های ديگر آن اين است كه اردوگاه كار اجبارى آوردگاه آزمايش عزت و شرافت انسان نیز هست.

رضا فرخ فال، مترجم این اثر، در سال 1328 زاده شد و کار ادبی خودرا با انتشار داستان هایش در جنگ اصفهان در اواخر دهه چهل آغاز کرد، نشریه ای که به همت زنده یاد هوشنگ گلشیری و دوستانش منتشر می شد و از مجلات معتبر ادبی در زمان خود بود. از آن زمان تا کنون از فرخ فال داستان ها، مقالات و ترجمه های متعددی در ایران منتشرشده که از آن میان مجموعه داستان های او به نام آه ،استانبول را می توان نام برد.

«يك روز از زندگى ايوان دنيسوويچ»، نوشته الکساندر سولژنیستین، در 180 صفحه با قیمت 52 هزارتومان توسط نشر نو منتشر شده و در کتابفروشی ها در دسترس علاقمندان به ادبیات روسی است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...