کتاب «زندانی آسمان» [The Prisoner of Heaven (El prisionero del cielo)] نوشته‌ی کارلوس روئیث ثافون [Carlos Ruiz Zafón] و با ترجمه‌ی علی صنعوی از سوی نشر نیماژ منتشر و در کتابفروشی‌های سراسر کشور توزیع شد.

زندانی آسمان» [The Prisoner of Heaven (El prisionero del cielo)] کارلوس روئیث ثافون [Carlos Ruiz Zafón]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلناژ، رمان «زندانی آسمان» قسمت سوم از چهارگانه‌ی «گورستان کتاب‌های فراموش‌شده» است و درواقع جلد سوم کتاب بسیار پرطرفدار «سایه‌ی باد»، اثر کارلوس روییث ثافون.

ثافون در این رمان مقدمه‌ای رازآمیز فراهم می‌کند تا دهن خواننده را برای ورود به فضای دگرگون و غیرقابل تصور جلد چهارم و نهایی مجموعه‌ی «گورستان کتاب‌های فراموش‌شده» آماده کند. «زندانی آسمان» شش سال بعد از «سایه‌ی باد» و سه سال بعد از «بازی فرشته» منتشر شد.

کارلوس روییث ثافون نویسنده‌ی اسپانیایی، متولد بارسلون است. آثار او به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده‌اند و جوایز متعددی را برایش به ارمغان آورده‌اند.

او علاوه بر جلب نظر منتقدان ادبیات، یکی از پرخواننده‌ترین نویسنده‌های اسپانیولی‌زبان است که تقریباً همه‌ی آثارش با تیراژی بالغ بر بیست میلیون نسخه در جهان به فروش رفته‌اند. کارلوس روئیث ثافون فیلمنامه هم می‌نوشت. ثافون، ۳۰ خردادماه سال گذشته به‌علت ابتلا به بیماری سرطان در اسپانیا در گذشت.

داستان «زندانی آسمان» در بارسلون سال 1957، حدود دو سال پس از وقایع کتاب «سایه‌ی باد» می‌گذرد. ایام کریسمس است و خانواده‌ی سمپره با وجود رونق کم بازار فروش کتاب و فضای بی‌روح جامعه‌ی فرانکوزده‌ی اسپانیا دلایل خود را برای شاد بودن در آغاز سال نو دارند: اضافه شدن کودکی به نام خولیَن به جمع کوچک خانوادگی آنان و نیز ازدواج قریب‌الوقوع دوست و همکارشان رومِرو دِتورس. اما در این میان ورود مردی غریبه و مرموز به کتاب‌فروشی و تقاضای عجیب او و فاش شدن رازهایی مهیب که به‌مدت دو دهه در گذشته‌ی تاریک شهر خفته‌اند، همه‌چیز را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد.

حضور مرد غریبه دانیِل و فِرمین را درون ماجرایی می‌کشاند. ماجرایی که سرآغاز آن به ابتدای دهه‌ی چهل میلادی و ماه‌های ابتدایی حکومت دیکتاتوری فرانکو برمی‌گردد. به حقایقی مخوف که بناست رمان‌های «سایه‌ی باد»، «بازی فرشته» را در یک نقطه به هم برساند و مسیر زندگی آنان را برای همیشه دچار تغییر کند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «اگر قرار باشه که در این عصر سلاخی و کشتار انسان‌ها، عطر خاصی مُد بشه، همون بوی گندِ دروغ‌گویی و تعفنِ جرم و جنایات، که حالا در لباسی مُبَدَل، در قالب هزار نام ادبی خوشایند و با شکل و ظاهری متفاوت به‌خورد مردم داده می‌شه، خیلی هم مناسب و برازنده‌ی دنیای این روزهاست.»

کتاب «زندانی آسمان» 446 صفحه دارد و با قیمت پشت جلد 98000 تومان در دسترس عموم علاقه‌مندان کتاب قرار گرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...