«تپش خون» نوشته علیرضا ملائی منتشر شد.

تپش خون علیرضا ملائی

به گزارش کتاب نیوز، داستان اجتماعی «تپش خون» اثر علیرضا ملائی توسط نشر سرای خودنویس منتشر شد.

نشر صاد در معرفی اثر علیرضا ملائی که متولد سال 1380 است و در سال ۹۸ در مسابقه خودنویس با این داستان جزو برگزیدگان دور اول شده است، اینگونه نوشته است:

تپش خون داستانی از زندگی است. زندگی زنی که قبلا با شکوه و جلال و در ناز و نعمت زندگی کرده است و حالا باید تمام آن‌ها را کنار بگذارد. داستانی که مثل معروف از عرش به فرش افتادن را به ذهن مخاطبانش می‌آورد. داستانی که گویای حال و احوال و روزها و زندگی آدم‌های عادی است و غیر عادی است و رخدادی که شاید مشابه‌اش را همه ما در زندگی خود تجربه کرده باشیم.زنی خان زاده که زندگی خوب و عالی، ملک و باغ زمین داشت، حالا باید با تمامشان خداحافظی کند و آن را به جمعی از اراذل و اوباش تحویل بدهد. چرا؟ چون همسرش خانه و ملک زن را در بازی قمار، باخته و تمامش را نابود کرده است.

در بخشی از این اثر می خوانیم:

« خصلت مردم ماروخ این بود؛ زندگی خود را بچسب تا زندگی‌ات را به خودشان نچسبانند. مراد و نوچه‌هاش بیرون آمدند. گردآمدن این همه آدم برای نمایش او خوشحال‌کننده بود؛ اما چیزی کم داشت،یک زهر چشم تا قدرت خود را به مردم بچشاند. لباس‌هایش را مرتب کرد و خاک را از تنش دور کرد، قدمی در پهنای کوچه کشید و صدا را بالا انداخت:
- امروز همه شیر فهم شدن که سزای گنده شدن جلوی مراد چیه!
گنده‌شون که این خانوم خانوما بود از میدون به در رفت. تازه اینم بگم چون با شوهر نامزدش هم کاسه بودم. این قدر محترمانه بیرونش کردم، وگرنه اگه شما بودید سر یک روز از ریشه ساقط می‌شدین. »

تپش خون نوشته علیرضا ملائی در 144 صفحه و با قیمت 34 هزار تومان در کتابفروشی ها در دسترس علاقمندان به داستان های اجتماعی ایرانی است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...