کتاب «تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی در بروجرد» تالیف محمد گودرزی از سوی انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران منتشر شد.

تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی در بروجرد محمد گودرزی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کتاب «تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی در بروجرد» از سال ۱۲۸۵ تا ۱۳۳۲، با بررسی تاریخ تحولات اجتماعی انقلاب مشروطیت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از سوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران منتشر شده است.

کتاب «تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه نگاری سیاسی در بروجرد» در ۶ فصل تنظیم شده است. در فصل اول «آغاز روزنامه‌نگاری در بروجرد تا پایان سلطنت رضاشاه» مطرح شده و در ادامه موضوعاتی چون «نگاهی به تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران و بروجرد پس از شهریور ۱۳۲۰»، «مطبوعات بروجرد: بررسی روند انتشار روزنامه راز»، «روزنامه راز، روزنامه‌ای سیاسی، نگاهی رازگونه به بروجرد» و فصل آخر هم «روزنامه نگاری پس از روزنامه راز» ذکر شده است.

محمد گودرزی مولف این کتاب در مقدمه این کتاب چنین آورده است: «زمانی که روزنامه و روزنامه‌نگاری در ایران پدید آمد، از پیدایش آن در اروپا افزون بر دو قرن گذشته بود. پیدایش روزنامه در شهرستان‌های ایران با تأخیری بیشتر همراه شد. علاوه بر تأخیر بلند مدت، قصه روزنامه‌نگاری ایرانیان، به داستانی پر غصه و دردناک بدل شد که با همه تلخی‌ها، برای فعالان عرصه مطبوعات، و جوانان امروز و فردای این سرزمین، تجربه‌ای کم‌نظیر و پند و اندرز فراوان دارد.

همزمانی رشد روزنامه‌نگاری با سیر سریع تحولات اجتماعی، مطالعۀ تاریخ جراید و مطبوعات ایران را جذاب‌تر کرده است. پدیدآور در این اثر تلاش کرده با تکیه بر اسناد و منابع معتبر تاریخی، شکل‌گیری روزنامه‌نگاری سیاسی در بروجرد، که منطقه‌ای تأثیرگذار در غرب ایران بزرگ است، در بستر تحولات اجتماعی دورۀ سرنوشت‌ساز میان انقلاب مشروطیت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را تبیین کند و گوشه‌ای از تلاش‌های مشتاقانه و شکست‌های روزنامه‌نگاران ایرانی را بازگو کند.»

در نتیجه‌گیری این پژوهش با عنوان «سخن آخر» و سپس در چهار پیوست، گزیده مقالات، مکاتبات و تصاویر اسناد شرکت روشنایی بروجرد و عکس‌های ازروزنامه‌ها، روزنامه‌نگاران و دست‌اندرکاران مطبوعات منطقه بروجرد ارائه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...