کتاب «قند و نمک؛ ضرب‌المثل‌های تهرانی به زبان محاوره» اثر زنده‌یاد جعفر شهری توسط انتشارات معین به چاپ هفتم رسید.

قند و نمک؛ ضرب‌المثل‌های تهرانی به زبان محاوره جعفر شهری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب همان‌طور که از نامش برمی‌آید، گردآوری جعفر شهری تهران‌شناس فقید از ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات عامیه اهالی تهران را شامل می‌شود. او در این‌باره گفته «جمع کردنی کم نبود و نه موضوع نه مطلبی معین و آماده که از جایی به جای دیگر نقل بدهم، الّا آن که مترصد احوال بوده تا از چه حرف و کلام و موضوع و اتفاق و پیشامدی بتوانم چیزی استخراج کنم. به این ترتیب و همچنین با استفاده از حروف الفبا که هر یک سرلوحه ای چه کنایه، اشاره، استعاره، ضرب المثل می باشد جمع کرده و توانستم ظرف ۱۵ روز چندصد مطلب از حافظه بیرون کشیده و یادداشت کنم.»

در ادامه، شهری متوجه می‌شود به‌جای ضرب‌المثل، هزل‌نامه گردآوری کرده و به خشم می‌آید. به گفته خودش نزدیک بوده برگه‌های این‌هزل‌نامه‌ها را از بین ببرد اما فکر می‌کند «مگر نه فرهنگ هر زمان نشان دهنده کلیات مردم آن دوران به طور اعم بوده که یکی از آنها طرز بیان آنهاست، پس چه بهتر که این نیز به صورت خود ثبت شود.»

مطالب کتاب «قند و نمک» که سال گذشته با چاپ ششم به بازار نشر عرضه شد، به گفته نگارنده و گردآورنده‌اش، از زشت و زیبا؛ آنهایی است که به زبان تهرانیان می‌آمد، و وجه تمایزشان بر ضرب المثل‌های دیگر شهرستان‌ها و بلاد، این‌ماجرای ملک‌الشعرای بهار است که فردی از او تفاوت کلام سعدی و حافظ را پرسید و ملک‌الشعرا در پاسخ گفت: آنچه خواندی و در حال فهمیدی از سعدی و آنچه که برایت لازم به تامل آمد از حافظ است. و نیز آنچه که به نشاطت آورد از سعدی و آنچه به خودت فرو برده و به تفکرت کشید از حافظ است. جعفر شهری با اشاره به این‌ماجرا و گفته ملک‌الشعرای بهار، گفته همین‌ماجرا، وضع کتاب «قند و نمک» است.

چاپ هفتم این‌کتاب با ۷۳۶ صفحه و قیمت ۱۸۰ هزار تومان عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...